بورس گرفت رفت آمریکا

بورس گرفت ، رفت آمریکا .
بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی مذهبی .
خبر کارهایش به ایران می رسید .
از ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند :
" ما ترمی چهار صد دلار به پسرت پول نمی دهیم که برود علیه ما مبارزه کند . "
پدر گفت :
" مصطفی عاقل و رشیده ، من نمیتوانم در زندگیش دخالت کنم . "
بورسیه اش را قطع کردند ، فکر میکردند نمی تواند درس بخواند ، بر می گردد ، اما مصطفی با کارهای پژوهشی که در دانشگاه انجام می داد خرجیش را تامین کرد شهید دکتر مصطفی چمران
دیدگاه ها (۱)

می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بو...

شیرصحرا " لقب که بود؟ فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه...

مادر بهش گفت : " ابراهیم ، سرما اذیتت نمی کنه .. ؟ " گفت : "...

مادر بهش گفت : " ابراهیم ، سرما اذیتت نمی کنه .. ؟ " گفت : "...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط