ما هم دل داریم ....!!!
ما هم دل داریم ....!!!
چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناسم
جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده
زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده...
این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم
دیشب رفته بود آرایشگاه؛ وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود، با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه؟!
زیر سرت بلند شده وسط جبهه؟! و از این حرفا
خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه، دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه و ...
گفت: بابا، اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم و دلم براش تنگ شده.
ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و نخوابید
ساعت 5 صبح درگیری و آتش بالا گرفت
صدای اذان داره میاد ... حی علی خیر العمل ... و مصطفی با خون خود وضو گرفته بود......
هدیه به روح شهید مصطفی ( کمیل ) صفری تبار، شهید مبارزه با جدائی طلبان گروهک پژاک، صلوات...
#مرگ_بر_پژاک
#شهید_کمیل
#حق_پایدار_است
چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناسم
جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده
زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده...
این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم
دیشب رفته بود آرایشگاه؛ وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود، با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه؟!
زیر سرت بلند شده وسط جبهه؟! و از این حرفا
خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه، دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه و ...
گفت: بابا، اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم و دلم براش تنگ شده.
ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و نخوابید
ساعت 5 صبح درگیری و آتش بالا گرفت
صدای اذان داره میاد ... حی علی خیر العمل ... و مصطفی با خون خود وضو گرفته بود......
هدیه به روح شهید مصطفی ( کمیل ) صفری تبار، شهید مبارزه با جدائی طلبان گروهک پژاک، صلوات...
#مرگ_بر_پژاک
#شهید_کمیل
#حق_پایدار_است
۱.۴k
۱۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.