#دین #دینداری

#داستان_شب

"#قرآن_خواندن"

#احمد_بن_طولون یکی از پادشاهان #مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف #حکومت وقت، #قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر #سلطان #قرآن بخواند.

روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی‌کرد جواب دهد. فقط می‌گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند.
گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می‌دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمیپذیرم. گفتند: دست از تو برنمیداریم تا دلیل این مسأله روشن شود.
گفت: چند شب قبل صاحب #قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می‌خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که #برایت_قرآن_بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت: نه تنها ثوابی از #قرائت_قرآن به من نمی‌رسد بلکه هر آیه ای که می_خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می‌شود، به من می‌گویند: می‌شنوی؟ #چرا_در_دنیا_به_قرآن_عمل_نکردی؟
بنابر این #مرا_از_خواندن_قرآن_برای_آن_پادشاه_معاف_کنید.

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/CWiLKtcs5di/?utm_medium=share_sheet
کانال تلگرام:
@montazer_mm
دیدگاه ها (۰)

#بسیج #لباس_خاکیها

#چند_خط_شعر #چند_بیت_جنون [این پست رو روز شنبه ۱۳/خرداد/۱۳۹۶...

#انقلاب #کج_روی #درغگوئی

#کربلا #زیارت #نماز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط