"لجبازی"
"لجبازی"
part:7
ا.ت:اها باشه
جیمین:اگه یک ذره دیگه میخوابیدی همراه وسیله ها باید میرفتی تو کامیون
ا.ت:به هر حال من دارم میرم خونه مون
جیمین:خداحافظ
ا.ت:خداحافظ راستي فردا امتحان داریم؟
جیمین:آره
ا.ت:اوم اوکی
ویو ا.ت
قطعا قرار بود مامانم پاره ام کنه ولی خب مهم نیست سوار اتوبوس شدم و رفتم به سمت خونه مون
۲۰ دقیقه بعد
در رو وا کردم و رفتم تو که مامانم به سمتم هجوم آورد
م.ت:کجا بودی دختره خیره سر
ا.ت:چیزه خونه دوستم
م.ت:ای بگم چی بشی میدونی چقدر نگرانت شدم
ا.ت:آره معلومه آنقدر نگرانم شدی که داری با خاله مینا سبزی پاک میکنی سلام خاله
خاله:سلام دخترم
م.ت:به هر حال صبحونه خوردی
ا.ت:نه
م.ت:برو بخور رو میزه
ا.ت:ممنون مامان جونم(لپش رو بوس کرد)
م.ت:اهههه صد دفعه گفتم منو ماچ و بوسه نکن بدم میاد
خاله:(خنده)
(اون روز اتفاق خاصی نیوفتاد)
ویو فردا
خب بدبخت شدم چون هیچی نخونده بودم ولی....من با همین هیچی نخوندن ها پاس شدم پس مهم نیست امروز هم زنگ ورزش داریم
ایییی کمرم بگم چی بشی پارک جیمین اینقدر اون روز کار کردم کمرم رو دیگه حس نمیکنم
تو راه مدرسه بودم که یهو میا رو دیدم
میا:وایییی چرا اینجوری راه میری(خنده)
ا.ت:بابا یک روز پیش آنقدر اون مرتیکه از من کار کشید کمرم شکست
میا:کدوم مرتیکه نکنه شاغل شدی
ا.ت: نه بابا پارک جیمین رو میگم
میا:اخییی بخاطر همون کاریکه کردی......... خوب کاری کرده
ا.ت:یاااا تو دوست منی باید طرف منو بگیری
میا:اما من رو اون کراش دارم پس مهم نیست
ا.ت:بگم چی بشی
زمان امتحان
برگه رو گرفتم تقریبا همه چی رو میدونستم پس تو ۱۰ دقیقه برگه رو دادم بهش
جیمین:اوم خوبه میتونی بری حیاط مدرسه
ا.ت:مرسی
رفتم تو حیاط و رو نیمکت نشستم هوفففف زنگ بعدی ورزشه منم که اصلا حوصله ورزش نداشتم
ادامه دارد....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:7
ا.ت:اها باشه
جیمین:اگه یک ذره دیگه میخوابیدی همراه وسیله ها باید میرفتی تو کامیون
ا.ت:به هر حال من دارم میرم خونه مون
جیمین:خداحافظ
ا.ت:خداحافظ راستي فردا امتحان داریم؟
جیمین:آره
ا.ت:اوم اوکی
ویو ا.ت
قطعا قرار بود مامانم پاره ام کنه ولی خب مهم نیست سوار اتوبوس شدم و رفتم به سمت خونه مون
۲۰ دقیقه بعد
در رو وا کردم و رفتم تو که مامانم به سمتم هجوم آورد
م.ت:کجا بودی دختره خیره سر
ا.ت:چیزه خونه دوستم
م.ت:ای بگم چی بشی میدونی چقدر نگرانت شدم
ا.ت:آره معلومه آنقدر نگرانم شدی که داری با خاله مینا سبزی پاک میکنی سلام خاله
خاله:سلام دخترم
م.ت:به هر حال صبحونه خوردی
ا.ت:نه
م.ت:برو بخور رو میزه
ا.ت:ممنون مامان جونم(لپش رو بوس کرد)
م.ت:اهههه صد دفعه گفتم منو ماچ و بوسه نکن بدم میاد
خاله:(خنده)
(اون روز اتفاق خاصی نیوفتاد)
ویو فردا
خب بدبخت شدم چون هیچی نخونده بودم ولی....من با همین هیچی نخوندن ها پاس شدم پس مهم نیست امروز هم زنگ ورزش داریم
ایییی کمرم بگم چی بشی پارک جیمین اینقدر اون روز کار کردم کمرم رو دیگه حس نمیکنم
تو راه مدرسه بودم که یهو میا رو دیدم
میا:وایییی چرا اینجوری راه میری(خنده)
ا.ت:بابا یک روز پیش آنقدر اون مرتیکه از من کار کشید کمرم شکست
میا:کدوم مرتیکه نکنه شاغل شدی
ا.ت: نه بابا پارک جیمین رو میگم
میا:اخییی بخاطر همون کاریکه کردی......... خوب کاری کرده
ا.ت:یاااا تو دوست منی باید طرف منو بگیری
میا:اما من رو اون کراش دارم پس مهم نیست
ا.ت:بگم چی بشی
زمان امتحان
برگه رو گرفتم تقریبا همه چی رو میدونستم پس تو ۱۰ دقیقه برگه رو دادم بهش
جیمین:اوم خوبه میتونی بری حیاط مدرسه
ا.ت:مرسی
رفتم تو حیاط و رو نیمکت نشستم هوفففف زنگ بعدی ورزشه منم که اصلا حوصله ورزش نداشتم
ادامه دارد....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۸.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.