پارت سوم رمان ماه عسل

پارت سوم رمان ماه عسل 🌙💖


حسابی افطاری نوش جانم شد و

انگار که من روزه هستم و افطاری


خودمو که تموم کردم از مبل


بلند شدم و به سوزان نگاه می کنم


و می گم: دستت درد نکنه مادر

سوزان؛ خیلی خوشمزه بود ودور


لبامو بادستمال کاغذی تمیز می کنم


و می رم رو مبل کنار تلوزیون


می شینم؛ یه فیلم ایرانی داره


پخش می شه و من هم مشغول


نگاه به فیلم می شم که سوزان با


صدای بلند می گه: دخترم فیلم و


که نگاه که کردی برو حموم تا این


جوری هم تمیز می شی و هم


خستگی از تنت در می ره٠



من: چشم مامان جان؛ حتما؛ با اینکه


فراموشی. دارم؛ اما یه جمله های


رو به زبونم می یارم که



#ملیحه دورانی#دلبردورانی#نویسنده#خدایا حامی واقعی#بغرست#حتی اگه#پدرو مادر#تهرانی#باشد#لعنت#بع هرکس که#منو#از خواسته هام#جدا#می کنه#
دیدگاه ها (۰)

به نام خداعنوان:ای ارام دلمیاد تو یک دم؛ از خاطرم دور نمی شو...

به نام خدا عنوان: تو مثل نوریتو همچو مهتاب؛ عالم تابیتو بی ...

به نام انکه؛ خوبی هارو دوست دارهعنوان: مجنونمی ترسم دستهام ف...

من باز هم یه روزی دلشدگان خودمو شروع می کنم همان طور که ماه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط