مهر دیوانگ ام را تو به دیوار نزن

مُهرِ دیوانـگے ام را تـو به دیوار نـزن
قصه یِ عاشقے ام را به فلک جار نزن

دلِ بیچاره یِ من را تو دمے مهمان ڪن
خاطراتِ من و دل را به شبے دار نـزن

من ڪه تسلیم و مطیعِ دلِ تبدار توام
نیشتر بـر جگر و بـر دلِ تبدار نـزن

همه یِ جان و جهانـم تو ربودے از مـن
بے مروت! تو دگر زخمه به این تار نزن

روزِ محشر ڪه ز ایل و زتبارم پرسند
شافعم باش و دگر پیشِ دلم زار نزن

"مهر"بالطف و محبت به دلت تا مے ڪرد
لطف ڪن زخم به آن دلبر و دلدار نـزن🌷
دیدگاه ها (۵)

آمـدم زیبـایی ات را با غـزل غـارت کـنمگر بخواهی یا نخواهی_با...

زن چنان بزرگ است کهاشرف موجوداتِ خداست....!تا حدی که یک گل، ...

اندازه دنیا دوسش دارم ❤️‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌...

مشركان وقتی دو چشمت را تماشا می كنندزیر لب گویند: حقا "قل هو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط