اس
اس 1:
برنامهای برای رنگ کردن موهاتون دارید؟
🦊: من فعلاً نمیخوام موهامو رنگ کنم، موهای مشکی رو بیشتر دوست دارم
🐷🐰: منم... نه، فعلاً قصدی ندارم... آخه از آخرین باری که رنگ کردم خیلی نگذشته
🦊: آهاا، راستی هیونگ، پارسال موهات بنفش نبود؟
🐷🐰: و قبلش سبز بود...
🦊: آره درسته
🐷🐰: خب، تو وقتی به رنگ مو فکر میکنی، چه رنگی به ذهنت میرسه؟
🦊: هیونگ، باید حداقل یه بار موهات رو استخونی یا سیلور کنی
🐷🐰: رنگ سیلور... فکر کنم خوب باشه، ولی نه الان، برای روز کامبکمون ایده خوبیه.
🦊: باشه
اس 2:
چانگبین، اگه ۷ تا نون داشته باشی، چجوری بین اعضا تقسیمشون میکنی؟
🐷🐰: اول ۶ تاشو خودم میخورم
🦊: و اون یکی رو هم باید بین همه تقسیم کنی؟
🐷🐰: اون یکی رو هر کی زودتر رسید، میتونه بخوره. نه، بهتره بگم، ۵ تا رو میخورم. یکی رو به هیونجین میدم، چون با هم زندگی میکنیم
🦊: واقعاً که خیلی...
🐷🐰: اون یکی که مونده رو خودتون بین خودتون نصف کنید.
🦊: حداقل باید به فکر خرید یکی دیگه میافتادی
🐷🐰: نمیخوام... برای ایانیمون، خب هیونگ یکی دیگه براش میخره
🦊: اوه، ممنون
اس 3:
🦊: میخوای درباره پشت صحنه چلنج آیسکریم صحبت کنیم؟
🐷🐰: آه، آیسکریم... آره همون! اون "های 🫢 ـه"
🦊: چطور شد که اون حرکت رو اینطوری کردی [🫢] ؟
🐷🐰: روبیچااان~؟ های! 🫢
🦊: راستش یهذره گیج شدم
🐷🐰: چیز برنامهریزی شدهای نبود. همون لحظه همینطوری انجامش دادیم
🦊: واقعاً برنامهای نداشتیم، فقط همون چیزی که تو لحظه به ذهنمون رسید رو انجام دادیم
🐷🐰: تقریبا دو بار فیلم گرفتیم؟
🦊: آره، تو دو بار. دلمون میخواست یه بار بشه، ولی خواستیم اول یه سری ایدههای کیوت رو امتحان کنیم
🐷🐰: آره، یه کم فکر کردیم و بعد فقط یه بار دیگه فیلم گرفتیم. خیلی ریاکت گرفت، نه؟
🦊: آره، اون ویدیو تو تیکتاک بالای ۳۰ میلیون ویو گرفت
🐷🐰: اوه، واقعاً؟
اس 4:
وقتی پرسیدن تو قسمت «شغل» تو فرم کنترل مهاجرت چی مینویسن،
چانگبین گفته که نوشته: Artist
جونگین هم گفته که نوشته: Student
🐷🐰: نوشتی دانشجو؟
🦊: آرههههه، چون سنم به دانشجوها میخوره دیگه
🐷🐰: چرا؟ نباید بنویسی آرتیست؟
🦊: خجالت میکشم
🐷🐰: یـــــه!
🦊: خب آرتیستم ولی...
🐷🐰: از آرتیست بودن خجالت میکشی؟
🦊: از این به بعد میخوام بنویسم "انتمن"
🐷🐰: مرد مورچهای؟!
اس5:
سونگمین اومد و به استی سلام داد.
اس 6:
حالا قبل از اینکه بیاد داخل اتاق نزدیک سه بار در رو باز کرده و زل زده به جونگین و چانگبین
اس 7:
پسرا گفتن که نمیدونن چان الان دقیقا کجاست.
اس 8:
🦊: هیونگ تو توی طالعبینی طلا زیاد داری؟
🐷🐰: طلا زیاد دارم. اما آب یا چوب ندارم؟
🦊: من آب زیاد دارم. من دریا هستم.
🐷🐰: اوه!
اس 9:
🐷🐰: پس گفتن که با آب خیلی خوب میسازم، خب این جالبه
🦊: واقعا؟
🐷🐰: اعضای گروه ما خیلی طالع آب دارن
🦊: آره؟
🐷🐰: آره، بچههایی که سال اژدها بودن، پر از طالع آبن، جدیدا از چت جیپیتی خواستم برام طالعبینی کنه... ولی یه کم مبهم بود.
🦊: من فکر نمیکنم چت جیپیتی خیلی برای طالعبینی دقیق باشه...
اس 10:
🐷🐰: خب دیگه، من میرم~ مواظب گردهها باشید، توی تغییرات فصلی مراقب خودتون باشید و لباس گرم بپوشید...
🦊: بایبای!
🐷🐰: با آستین کوتاه نرو اینور اونور، یه فکری هم به حال ما بکن.
برنامهای برای رنگ کردن موهاتون دارید؟
🦊: من فعلاً نمیخوام موهامو رنگ کنم، موهای مشکی رو بیشتر دوست دارم
🐷🐰: منم... نه، فعلاً قصدی ندارم... آخه از آخرین باری که رنگ کردم خیلی نگذشته
🦊: آهاا، راستی هیونگ، پارسال موهات بنفش نبود؟
🐷🐰: و قبلش سبز بود...
🦊: آره درسته
🐷🐰: خب، تو وقتی به رنگ مو فکر میکنی، چه رنگی به ذهنت میرسه؟
🦊: هیونگ، باید حداقل یه بار موهات رو استخونی یا سیلور کنی
🐷🐰: رنگ سیلور... فکر کنم خوب باشه، ولی نه الان، برای روز کامبکمون ایده خوبیه.
🦊: باشه
اس 2:
چانگبین، اگه ۷ تا نون داشته باشی، چجوری بین اعضا تقسیمشون میکنی؟
🐷🐰: اول ۶ تاشو خودم میخورم
🦊: و اون یکی رو هم باید بین همه تقسیم کنی؟
🐷🐰: اون یکی رو هر کی زودتر رسید، میتونه بخوره. نه، بهتره بگم، ۵ تا رو میخورم. یکی رو به هیونجین میدم، چون با هم زندگی میکنیم
🦊: واقعاً که خیلی...
🐷🐰: اون یکی که مونده رو خودتون بین خودتون نصف کنید.
🦊: حداقل باید به فکر خرید یکی دیگه میافتادی
🐷🐰: نمیخوام... برای ایانیمون، خب هیونگ یکی دیگه براش میخره
🦊: اوه، ممنون
اس 3:
🦊: میخوای درباره پشت صحنه چلنج آیسکریم صحبت کنیم؟
🐷🐰: آه، آیسکریم... آره همون! اون "های 🫢 ـه"
🦊: چطور شد که اون حرکت رو اینطوری کردی [🫢] ؟
🐷🐰: روبیچااان~؟ های! 🫢
🦊: راستش یهذره گیج شدم
🐷🐰: چیز برنامهریزی شدهای نبود. همون لحظه همینطوری انجامش دادیم
🦊: واقعاً برنامهای نداشتیم، فقط همون چیزی که تو لحظه به ذهنمون رسید رو انجام دادیم
🐷🐰: تقریبا دو بار فیلم گرفتیم؟
🦊: آره، تو دو بار. دلمون میخواست یه بار بشه، ولی خواستیم اول یه سری ایدههای کیوت رو امتحان کنیم
🐷🐰: آره، یه کم فکر کردیم و بعد فقط یه بار دیگه فیلم گرفتیم. خیلی ریاکت گرفت، نه؟
🦊: آره، اون ویدیو تو تیکتاک بالای ۳۰ میلیون ویو گرفت
🐷🐰: اوه، واقعاً؟
اس 4:
وقتی پرسیدن تو قسمت «شغل» تو فرم کنترل مهاجرت چی مینویسن،
چانگبین گفته که نوشته: Artist
جونگین هم گفته که نوشته: Student
🐷🐰: نوشتی دانشجو؟
🦊: آرههههه، چون سنم به دانشجوها میخوره دیگه
🐷🐰: چرا؟ نباید بنویسی آرتیست؟
🦊: خجالت میکشم
🐷🐰: یـــــه!
🦊: خب آرتیستم ولی...
🐷🐰: از آرتیست بودن خجالت میکشی؟
🦊: از این به بعد میخوام بنویسم "انتمن"
🐷🐰: مرد مورچهای؟!
اس5:
سونگمین اومد و به استی سلام داد.
اس 6:
حالا قبل از اینکه بیاد داخل اتاق نزدیک سه بار در رو باز کرده و زل زده به جونگین و چانگبین
اس 7:
پسرا گفتن که نمیدونن چان الان دقیقا کجاست.
اس 8:
🦊: هیونگ تو توی طالعبینی طلا زیاد داری؟
🐷🐰: طلا زیاد دارم. اما آب یا چوب ندارم؟
🦊: من آب زیاد دارم. من دریا هستم.
🐷🐰: اوه!
اس 9:
🐷🐰: پس گفتن که با آب خیلی خوب میسازم، خب این جالبه
🦊: واقعا؟
🐷🐰: اعضای گروه ما خیلی طالع آب دارن
🦊: آره؟
🐷🐰: آره، بچههایی که سال اژدها بودن، پر از طالع آبن، جدیدا از چت جیپیتی خواستم برام طالعبینی کنه... ولی یه کم مبهم بود.
🦊: من فکر نمیکنم چت جیپیتی خیلی برای طالعبینی دقیق باشه...
اس 10:
🐷🐰: خب دیگه، من میرم~ مواظب گردهها باشید، توی تغییرات فصلی مراقب خودتون باشید و لباس گرم بپوشید...
🦊: بایبای!
🐷🐰: با آستین کوتاه نرو اینور اونور، یه فکری هم به حال ما بکن.
- ۱۳.۹k
- ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط