میگفت تاجایی که میتونی از ادما فاصله بگیر
میگفت تاجایی که میتونی از ادما فاصله بگیر
همه ادما بی لیاقتن یعنی هممون بی لیاقتیم...
ماهایی که از بی لیاقتی رفتههای زندگیمون مینالیم
توزندگی خیلیا نقش یک بی لیاقت و بازی کردیم...
ماهماز زندگی خیلیا رفتیم!
دل خیلیا رو شکوندیم!
خیلیا رو نادیده گرفتیم!
اما هیچوقت پشت سرمون و نگاه نکردیم و خرابههایی که درست کردیم و ندیدیم!
دونفر وقتی عاشق هم میشن بعد به هردلیلی از هم جدامیشن تیکه هایی از هم و با خودشون میبرن!
تیکه هایی که به هیچ دردشون نمیخوره
بویژهاگه این رابطه طولانی باشه!
یاخاطرههای دونفرش بیشتر،تیکه های از دست رفتهی ماهم جبران ناپذیر تر میشه...
البته همیشه هم دوطرفِ نیست!
خیلی وقتا فقط یه آدم بااحساس تویِ رابطه هست که خیلیچیزا رواز دست میده و تیکه تیکه میشه!
که رفتن و نادیده گرفتن براش راحت نیست و تَرک میشه!
چون نتونسته تَرک کنه...
میدونی من خیلی شبا دلم میخواد شمارشو طبق عادت گذشته که میدونستم راس ساعت ۱۱ ونیم منتظر شنیدن شب بخیر من چشممیدوزه به صفحهی مستطیلی گوشیش بگیرم و اینبار بر خلاف گذشته بهش بگم
ببین دوسم نداری قبول اصلا دیگه اسمم یادت نمیاد قبول
اما بیا تیکه های من و بهم برگردون!
منم قول میدم اگه از توچیزی پیشم جاموندهبا نهایت احترام بهت پسشون بدم...
فقط بیا پس بده از دست رفته هام و
اخه خستم....
نمیدونم چندشبه درست نتونستم بخوابم
نمیدونم چندوقته لبخند از لبام پرکشیده و رفته...
نمیدونم چندوقته ناارومی رخنه کرده تو بندبند وجودم و بغض بال بال میزنه توی هر دم و بازدمم...
بیا تیکه هاییکه بردی و برگردون تا جبران بشه تموم برنگشتنات....
همه ادما بی لیاقتن یعنی هممون بی لیاقتیم...
ماهایی که از بی لیاقتی رفتههای زندگیمون مینالیم
توزندگی خیلیا نقش یک بی لیاقت و بازی کردیم...
ماهماز زندگی خیلیا رفتیم!
دل خیلیا رو شکوندیم!
خیلیا رو نادیده گرفتیم!
اما هیچوقت پشت سرمون و نگاه نکردیم و خرابههایی که درست کردیم و ندیدیم!
دونفر وقتی عاشق هم میشن بعد به هردلیلی از هم جدامیشن تیکه هایی از هم و با خودشون میبرن!
تیکه هایی که به هیچ دردشون نمیخوره
بویژهاگه این رابطه طولانی باشه!
یاخاطرههای دونفرش بیشتر،تیکه های از دست رفتهی ماهم جبران ناپذیر تر میشه...
البته همیشه هم دوطرفِ نیست!
خیلی وقتا فقط یه آدم بااحساس تویِ رابطه هست که خیلیچیزا رواز دست میده و تیکه تیکه میشه!
که رفتن و نادیده گرفتن براش راحت نیست و تَرک میشه!
چون نتونسته تَرک کنه...
میدونی من خیلی شبا دلم میخواد شمارشو طبق عادت گذشته که میدونستم راس ساعت ۱۱ ونیم منتظر شنیدن شب بخیر من چشممیدوزه به صفحهی مستطیلی گوشیش بگیرم و اینبار بر خلاف گذشته بهش بگم
ببین دوسم نداری قبول اصلا دیگه اسمم یادت نمیاد قبول
اما بیا تیکه های من و بهم برگردون!
منم قول میدم اگه از توچیزی پیشم جاموندهبا نهایت احترام بهت پسشون بدم...
فقط بیا پس بده از دست رفته هام و
اخه خستم....
نمیدونم چندشبه درست نتونستم بخوابم
نمیدونم چندوقته لبخند از لبام پرکشیده و رفته...
نمیدونم چندوقته ناارومی رخنه کرده تو بندبند وجودم و بغض بال بال میزنه توی هر دم و بازدمم...
بیا تیکه هاییکه بردی و برگردون تا جبران بشه تموم برنگشتنات....
- ۵.۴k
- ۱۳ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط