و آن هنگام که غروب دلگیر کلیساسرود غمبار راهبه هارا باز
و آن هنگام که غروب دلگیر کلیسا،سرود غمبار راهبه هارا باز خوانی میکرد؛سستی ایمانمان با جام های خورد شده ی کف زمین به رخمان کشیده میشد و الهه ی مرگ مارا به اجبار به بند اسارت احترام میکشید،
من شکستم ایمانی از جنس عشق را،تا مسیح شاهد مرگ قلبی باشد که زمانی به نام تو میتپید و ببیند که معشوق هم روزی به زانوها در خواهد آمد
و من تبدیل به بی ایمانی خواهم شد،که در حضور چشم های پاک مسیح؛
دیوانه وار جنون عشق را به صلیب خواهد کشید!...
من شکستم ایمانی از جنس عشق را،تا مسیح شاهد مرگ قلبی باشد که زمانی به نام تو میتپید و ببیند که معشوق هم روزی به زانوها در خواهد آمد
و من تبدیل به بی ایمانی خواهم شد،که در حضور چشم های پاک مسیح؛
دیوانه وار جنون عشق را به صلیب خواهد کشید!...
- ۴.۴k
- ۰۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط