یادمه زمانی که یانگوم حس چشایی ش رو از دست داد مادر من گر
یادمه زمانی که یانگوم حس چشایی ش رو از دست داد مادر من گریه میکرد و میگفت : خدایا این بچه غریبه تو قصر خودت کمکش کن :))))))😄
پ.ن؛
و من که برای بار صدم دارم تکرارش رو با ذوق دنبال میکنم😂
پ.ن؛
و من که برای بار صدم دارم تکرارش رو با ذوق دنبال میکنم😂
۹۷۷
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.