نگاه کن

نگاه کن!
ببین چقدر محکم شده ام...
من همانم!
همان که طاقتِ بی خبر بودن از "تو" را نداشت و دیوانه اش میکرد.
همان آدمِ دلبسته ی وابسته ای که وَ اِن یَکاد خواندن هایش بدرقه ی سفر های کوتاه و بلندت بود...
من همانم!
فقط... محکم بودن را سعی کرده ام....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند.....
بی خیالِ اینکه برای محکم شدن چه تاوان هایی که نداده ام....
آنقدر زیاد که بارها درخودم شکستم و خرد شدم....
چه روزهایی که زمین خوردم و دست به زانو برخواستم....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند....
من همانم جانِ دلم
همان دخترِ شیدایی که "چشمانت" تنها نقطه ضعفِ زندگی ام بود....
این آدم حالا وانمود میکند که محکم شده است
قرص و استوار
آنقدری که آدمها فکر میکنند هیچ چیز و هیچکس از پا، دَرَش نمی آورد....
فقط...
قول بده شب ها از میان رویاهایم بین خواب و بیداری گذر نکنی
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت عادت لحظه هایم شوند
دیدگاه ها (۶)

دوست داشتن شعاری که به درد نمی خوردنه جانمبا چهار تا حرف و ق...

حال دفتر شعرم مثل حال عاشق توستمثل تو که رفتی و رفتی مثل غرب...

تو چه میدانی زیباییت چه به روز دل آدم می آورد!چه میکند با چش...

این اصلاً خوب نیست...این که تنها پلِ ارتباطیِ قربان صدقه های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط