دوستای ویسگونییییییییی طرفدارای کی پاپ لطفا بیان😃
دوستای ویسگونییییییییی طرفدارای کی پاپ لطفا بیان😃
من تو تلگرام میخوام یه رمان رو دنبال کنم که به نظرم خیلی قشنگه. اینم مقدمه اش:
⏳ HourGlass⏳ :
⏳ HourGlass⌛
- یه روز میرسه که شن های این ساعت شنی به آخر میرسه...
اونموقع چیکار کنیم؟
+ حتی اگر شن های سیاه توی این ساعت شنی باشه... همیشه پیشت میمونم...
◈■◈■◈■◈■◈
با صورت بی حسم به پسر پوست شکلاتی روبروم نگاه کردم. چشممو چرخوندم.. خواستم برم که دستم رو گرفت: هی دختر... تو چرا انقدر بی حسی؟
و بعد لبخندی زد: اسم من کیم جونگینه! البته تو بهم بگو کای! خوشحال میشم بشناسمت... هان هیونا...
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
به سمت بیرون میدوه قدم هاش روی زمین کوبیده میشن،صدای نفس های سختش شنیده میشه
به خاطر اتفاق یک ماه پیش نمیتونه به درستی حرف بزنه نهایت زورشو میزنه
_کمک
صداشو میشنوم کسی کمکش نمیکنه
پارک هانا....اون گناهی نداره!
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
بارون تمام موهام رو خیس کرده بود...
- من یه آدمم... نیستم؟ ولی خیلی اوقات دلم میخواد این ساعت لعنتی به عقب برگرده... به 18 سال پیش... و من به این دنیای لعنتی پا نذارم...
از اولم اومدنم اشتباه بود... من کسیم که پدری مثل اون مرد داره که هر شب یه زن رو میاره و یه مادر که توی 2 سالگیش ترکش کرد...
ولی شن های ریخته شده توی ظرف دوم ساعت شنی... هیچوقت به اون ظرف برگشته نمیشه... نه؟
لبخند سردی زدم و به سمت خیابون برگشتم: بالاخره شن ها تموم میشن...
به سمت خیابون قدم برداشتم...
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
ساختن ساعت های گرد ایده ی بدی بود....
کاش ساعت های شنی هیچوقت از بین نمیرفتن تا درک میکردیم
زمان های از دست رفته هیچوقت به وجود نمیان...
اشتباهایی که دی هیچ وقت درست نمیشن...
تاعو صورتمو میگیره و به سمت خودش میچرخونه
+اگه ثابت کنم ساعت های گرد کارشونو بهتر انجام میدن چی؟
-اونوقت قول میدم هیچوقت به ساعتای شنی فکرم نکنم....
@X_SZfics_X
⏳ HourGlass⏳
⌛ HourGlass⌛
- یه روز میرسه که شن های این ساعت شنی به آخر میرسه...
اونموقع چیکار کنیم؟
+ حتی اگر شن های سیاه توی این ساعت شنی باشه... همیشه پیشت میمونم...
Writers / Admins: @SICAHUANG @kim_KAIRINA
Tab: @kim_Kairina
https://telegram.me/X_SZfics_X
حتما به نظرم بخونیدش....این تنها خواسته ی منه ازتون💗 💗 💗
#kokoji
#exo
من تو تلگرام میخوام یه رمان رو دنبال کنم که به نظرم خیلی قشنگه. اینم مقدمه اش:
⏳ HourGlass⏳ :
⏳ HourGlass⌛
- یه روز میرسه که شن های این ساعت شنی به آخر میرسه...
اونموقع چیکار کنیم؟
+ حتی اگر شن های سیاه توی این ساعت شنی باشه... همیشه پیشت میمونم...
◈■◈■◈■◈■◈
با صورت بی حسم به پسر پوست شکلاتی روبروم نگاه کردم. چشممو چرخوندم.. خواستم برم که دستم رو گرفت: هی دختر... تو چرا انقدر بی حسی؟
و بعد لبخندی زد: اسم من کیم جونگینه! البته تو بهم بگو کای! خوشحال میشم بشناسمت... هان هیونا...
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
به سمت بیرون میدوه قدم هاش روی زمین کوبیده میشن،صدای نفس های سختش شنیده میشه
به خاطر اتفاق یک ماه پیش نمیتونه به درستی حرف بزنه نهایت زورشو میزنه
_کمک
صداشو میشنوم کسی کمکش نمیکنه
پارک هانا....اون گناهی نداره!
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
بارون تمام موهام رو خیس کرده بود...
- من یه آدمم... نیستم؟ ولی خیلی اوقات دلم میخواد این ساعت لعنتی به عقب برگرده... به 18 سال پیش... و من به این دنیای لعنتی پا نذارم...
از اولم اومدنم اشتباه بود... من کسیم که پدری مثل اون مرد داره که هر شب یه زن رو میاره و یه مادر که توی 2 سالگیش ترکش کرد...
ولی شن های ریخته شده توی ظرف دوم ساعت شنی... هیچوقت به اون ظرف برگشته نمیشه... نه؟
لبخند سردی زدم و به سمت خیابون برگشتم: بالاخره شن ها تموم میشن...
به سمت خیابون قدم برداشتم...
⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳ ⏳
ساختن ساعت های گرد ایده ی بدی بود....
کاش ساعت های شنی هیچوقت از بین نمیرفتن تا درک میکردیم
زمان های از دست رفته هیچوقت به وجود نمیان...
اشتباهایی که دی هیچ وقت درست نمیشن...
تاعو صورتمو میگیره و به سمت خودش میچرخونه
+اگه ثابت کنم ساعت های گرد کارشونو بهتر انجام میدن چی؟
-اونوقت قول میدم هیچوقت به ساعتای شنی فکرم نکنم....
@X_SZfics_X
⏳ HourGlass⏳
⌛ HourGlass⌛
- یه روز میرسه که شن های این ساعت شنی به آخر میرسه...
اونموقع چیکار کنیم؟
+ حتی اگر شن های سیاه توی این ساعت شنی باشه... همیشه پیشت میمونم...
Writers / Admins: @SICAHUANG @kim_KAIRINA
Tab: @kim_Kairina
https://telegram.me/X_SZfics_X
حتما به نظرم بخونیدش....این تنها خواسته ی منه ازتون💗 💗 💗
#kokoji
#exo
۶.۰k
۱۷ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.