نام رمان رمان رکسانا

نام رمان :رمان رکسانا

@roman1365
به قلم :م.مودب پور

خلاصه ی از داستان رمان:

با پسر عموم , تو ماشین من نشسته بودیم و داشتیم تو یه بزرگراه خیلی شلوغ حرکت میکردیم. من رانندگی میکردم و مانی کنارم نشسته بود و تکیه ش رو داده بود به شیشه بغل و همونجور که اروم اروم میرفتیم جلو , با همدیگه حرف میزدیم.
پدر من و مانی, دو تابرادر بودن که همیشه با همدیگه زندگی کردن.همیشه م با همدیگه شریک بودن
دیدگاه ها (۳)

رمان : دالان بهشتنوشته نازی صفویخلاصه داستان این رمان درباره...

نام کتاب : امیدی به بهار نیستنویسنده : نیلوفر لاریحجم کتاب :...

رمان : شـیرین به قلم :م.مودب پور تعداد صفحات 360 خلاصه د...

زهر تاوان نویسنده : P*E*G*A*H تعداد صفحات : ۲۶۶ خلاصه داستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط