خاطره 🌹
#خاطره 🌹
#ویژه_محرم ☘
دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم
گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..
وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده
حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...
نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...
بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...
چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت
برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟
گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..
گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
#اخلاص
#ذاکر_با_اخلاص
#مداحی
#شهید_حسین_معزغلامی
پلاک خاکی اینجاست👇 👇 🌷
https://telegram.me/joinchat/BsX9fjvR35pWMG3nh2Aq6A
👆 👆 🌷
#ویژه_محرم ☘
دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم
گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..
وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده
حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...
نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...
بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...
چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت
برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟
گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..
گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
#اخلاص
#ذاکر_با_اخلاص
#مداحی
#شهید_حسین_معزغلامی
پلاک خاکی اینجاست👇 👇 🌷
https://telegram.me/joinchat/BsX9fjvR35pWMG3nh2Aq6A
👆 👆 🌷
۳.۴k
۰۴ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.