صبحت بخیر شاعر لبخندهای شهر

صبحت بخیر شاعر لبخندهای شهر
آیینه‌های شعر تو در جای‌ جای شهر

با دست‌های آبی‌تان ، سبز می‌شود
گل‌واژه‌های زردِ غزل در صدای شهر

رنگین‌ کمان هر غزلت وصل می‌کند
دل را به پشت پنجره‌ی انتهای شهر

دیوارهای ساکت شهر و صدای سوت
صبحت بخیر شاعر لبخندهای شهر
دیدگاه ها (۹)

سلام ..دوستان عزیز ویسکون ..چند روزی هست که آقا فواد دوست دا...

.وقتی چترت خداست: ...بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد بباردو...

عاشق شدن..عاشق ماندن میخواد..غیرت تعهد دادن و..پای تعهد ماند...

مرا یک شب از این شبها به صرف عشق دعوت کنبرایت عشق می ورزم تو...

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#احساسی #دکلمه_احساسی#ز...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط