در افسانههای وطنی آمده رانندهای با کامیونش نفر را زی
در افسانههای وطنی آمده، رانندهای با کامیونش 10نفر را زیر گرفت و کُشت!!
مردم همیشه در صحنه گرداگرد ماشین و جنازهها، جمع شده بودند به تماشا و کارشناسی و کروکی کشیدن!!
موتورسوارِ نگون بختی که به سرعت می آمد نتوانست موتورش را کنترل کند و به یکی از تماشاگران برخورد کرد و او را کُشت! بنای آه و ناله گذاشت که:
- وای بدبخت شدم! وای زدم یک نفر رو کُشتم! روزگارم سیاه شد... وای وای!!
راننده کامیون با خونسردی جلو آمد، لِنگ جنازه را گرفت و پرتش کرد وسط ده نفری که کُشته بود و گفت:
- شد11نفر! تو برو!!
توی زندگی هر کس، باید یک راننده کامیون باشد که لِنگ غُصه آدم را بگیرد پرت کند توی بارش و بگوید:
- شد هزار و یک غُصه! تو برو!! 🍁 🍁
"گزیده ای از کتاب مارکز در تاکسی"
"احسان محمدی"
📷 بیمارستان نمازی #شیراز
شنبه ششم بهمن ۱۳۹۷
ساعت بیست : چهل دقیقه
۱۷۲۸
۱۷۱۳
مردم همیشه در صحنه گرداگرد ماشین و جنازهها، جمع شده بودند به تماشا و کارشناسی و کروکی کشیدن!!
موتورسوارِ نگون بختی که به سرعت می آمد نتوانست موتورش را کنترل کند و به یکی از تماشاگران برخورد کرد و او را کُشت! بنای آه و ناله گذاشت که:
- وای بدبخت شدم! وای زدم یک نفر رو کُشتم! روزگارم سیاه شد... وای وای!!
راننده کامیون با خونسردی جلو آمد، لِنگ جنازه را گرفت و پرتش کرد وسط ده نفری که کُشته بود و گفت:
- شد11نفر! تو برو!!
توی زندگی هر کس، باید یک راننده کامیون باشد که لِنگ غُصه آدم را بگیرد پرت کند توی بارش و بگوید:
- شد هزار و یک غُصه! تو برو!! 🍁 🍁
"گزیده ای از کتاب مارکز در تاکسی"
"احسان محمدی"
📷 بیمارستان نمازی #شیراز
شنبه ششم بهمن ۱۳۹۷
ساعت بیست : چهل دقیقه
۱۷۲۸
۱۷۱۳
- ۶۶۸
- ۰۶ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط