از بهر تو افتادم ای دوست به میخانه

از بهر تو افتادم ای دوست به میخانه
سرمست می عشقم کم ده دوسه پیمانه

تو روی نهان کرده من شیفته ی رویت
لیکن به سراپرده مجنون شده دیوانه

قانع نشدم باتو صبر از دل من کم شد
روبا دگری می گو من نشنوم افسانه

من زاهد بیچاره گشتم ز خود آواره 
در شهر شدم شهره زین پس من و ویرانه
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
دیدگاه ها (۶)

بسیار غم انگیزم ، بسیار نمیدانیلطفی کن و حاشا کن بسیار شمردن...

‍ 🍃 🌸 بی دلیل شاد باشید🌸 🍃 بی دلیل عالی باشید🌸 🍃 🍃 🌸...

میخوانمت...به طعم بوسه ❤ های بارانبر حریر آبی عشق و نقش میزن...

به جنونمی کشم عشق را...اگر آغوش توووو فانوس ِشبِ من باشد...ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط