چند روز پیش یه بابایی به من

چند روز پیش یه بابایی به من
زنگ و گفت،
ایرانی بود ها💕
ولی اون هنوز نمی دونه من کی ام🙂
بیا وسیله رو با کیس معامله کنیم
نمی‌دونم چی شد با هم آشنا شدیم🤷
مثال دوستی ساده نشناخته البته🐣
بیجار می گفت وسیله ام بردن
اگه میشه باما راه بیا 🙃
برگشتم بهش گفتم از تو یکی بردن
و از من سه دوتاش مال من بود
و یکیش مال برادرم
مال برادرم پیدا شد یعنی مامور آگاهی پیدا کرد❤️‍🔥
و مال من نه😊
تعجب کرد و دیگه چیزی نگفت
دلم لحظه رفت سرجاش🐣
گفتم میدمت ولی یکم سر هم بده
چون وسیله من ۵۰تومنه و کیس اون
۲۰تومن بهش گفتم خبری نیست تو
که میگی ندارم💔
خدایش باید ۳۰تومن به من سر بده😐
ولی من گفتم ۸تومن بیشتر نمی‌خوام🚶
اینقدر حالا خوشحاله🤷
هر دقیقه زنگ نمیزنه پیام میده❤️‍🔥
ولی بهش میدم چرا که یک بار بهش
گفتم و مگر خودش نخواد که بعید می‌دونم🤭
اینجا اگر ببخشم💁
صد فی صد☝️
جای دیگه خدا هم برای من
✌️ برابر میده و می‌دونم🤲
نکنه به این همشک داری؟😕
☝️شک نکن🌪️🫴
دیدگاه ها (۰)

دیگه از چی شروع کنم🐣با فحش ناز من🥀🍃🕊️

دروغ رو با دروغ نه پوشون💔🚶

می گوید که🤷فلان مال و به نام ما بود💁بچه ای کی ایستی که اینقد...

✌️دانه پیشکیل در همو سرت می بینم🧐اگه همونم تو ببینی،😔تا زندگ...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

غرور اسلیترینی (فصل ۲) P5

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط