مادربزرگ میگفت

مادربزرگ میگفت.
چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت،
قوری‌ چینی،
عطر بهارنارنج را یک‌طور دیگری در می‌آورد.
عطر زعفران را
بوی گل‌ محمدی
هل را
دارچین را
راست می گفت چای دم کردم
یک هل کوچک انداختم توی قوری.
حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه،
توی تمام وجودم
به دانه کوچک هل توی قوری نگاه می‌کنم
و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز...
دیدگاه ها (۸)

زیاد حالِ خودت را بپرس، زیاد سراغِ دلت را بگیر که اصلِ حالش ...

قدیما توی خونه ها ؛نور بود، عشق بود ،رنگ بود ،زندگی بود ... ...

روزی نه چندان دوراو هم نگاری بوده استاین دست بر روی عصادر دس...

حال من بدون تو چگونه است؟؟ ماهی دیده ای بی حوض؟؟؟ @setayeshg...

ندیمه عمارت

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط