مادربزرگ میگفت.
مادربزرگ میگفت.
چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت،
قوری چینی،
عطر بهارنارنج را یکطور دیگری در میآورد.
عطر زعفران را
بوی گل محمدی
هل را
دارچین را
راست می گفت چای دم کردم
یک هل کوچک انداختم توی قوری.
حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه،
توی تمام وجودم
به دانه کوچک هل توی قوری نگاه میکنم
و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز...
چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت،
قوری چینی،
عطر بهارنارنج را یکطور دیگری در میآورد.
عطر زعفران را
بوی گل محمدی
هل را
دارچین را
راست می گفت چای دم کردم
یک هل کوچک انداختم توی قوری.
حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه،
توی تمام وجودم
به دانه کوچک هل توی قوری نگاه میکنم
و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز...
۶.۰k
۰۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.