گشته ام زندانی چشمان تو

گشته ام زندانی چشمان تو
داده ام دل را به زندان بان خود

راه رفتن من ندارم کرده ایی زنجیر،من
ای فدای قلب زندان بان خود

تو کشیدی دور من خندق ز عشق
لااقل بردار خطهای دور قلب خود

عاشقی دردیست جان سوز در روح من
باده ایی ده تا شوم مست نگاه یار خود

یا مرا ازاد کن از زنجیرو خط
یا بمیران عشق من را در درون جان

#خاص #جذاب #زیبا #عاشقانه #عشق
دیدگاه ها (۶)

درطواف چشم مستتصدجهان جان داده ایمبوسه ازلبهای سرخت"عیدقربان...

اسماعیل عشق ت منم؛که اینگونهبا دل و جاندیوانه واربه مسلخ آمد...

‌‌‌‌با خیالی عاشقانه غرق رویای تو هستم من که عمری خالصانه در...

دلم گرفته خدایا ، گره گشایی کننثار ِ ظلمت ِ غمخانه روشنایی ک...

.#یوسف شدے تا پس زنم شاہ و #زلیخایت شومدر ڪنج زندان باشے و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط