دیداردوباره

#دیدار_دوباره

#پارت_31

+آها

ــ ا/ت

+هوم

ــ نمی‌خواستم حالتو بد کنم.

+بلاخره که باید می فهمیدم.

&مامانی بابایی .

+هوم چی شده؟

&میشه بیاین باهم یه قصر شنی درست کنیم آخه من بلد نیستم.

ــ باشه میایم.

........

+خب تموم شد.

ــ چطوره جو وون؟

&خیلی خوبه فقط یه چیزی کم داره

+چی؟

&وایستین الان میام

+باشه

..۵مین بعد.....

&خب نگا کنید .
این منم..‌.. این مامانیه و اینم بابایه‌

ــ این کوچولو کیه؟

&این آبجیمه.

ــ کدوم آبجی.

&آبجی که قراره برام دنیا بیارین.

+اون وقت کی گفته که قراره آبجی دنیا بیاریم؟

&بابا.......

ــ حرفشو قط کرد
ــ بچس دیگه یه چیزی میگه
ــ ا/ت میشه بری اون نوشیدنی هارو بیاری.

+باشه الان.

ــ جو وون.

&بله.

ــ به مامانت نگی من اون حرفو بهت زدم.

&چرا؟

ادامه دارد..................
دیدگاه ها (۳)

#دیدار_دوباره #پارت_32ــ خب شاید از دست بابایی ناراحت بشه.&ب...

#دیدار_دوباره #پارت_33ــ ا/ت تو چیزی نمیخوای؟+برای منم شیر م...

#دیدار_دوباره #پارت_30+اوم زیادم رسمی نبود.ــ خجالتی بودیهنو...

#دیدار_دوباره#پارت_29ــ باشه الان زیادش میکنم+می‌خوایم بریم ...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

قشنگام این فیک احتمالا قراره یه چند پارتی کوچک بشه. امیدوارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط