این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست


@مهتاب
دیدگاه ها (۲)

یڪ زن سایہ بر سر نمیخواهدتڪیه گاه میخواهدفرمانده نمیخواهدهمر...

به ادمهایی که از خوشحالی شما شاد میشوندو از ناراحتی شما غمگی...

فقط ...!!سلام نیستکه جوابش واجب است .. عاشقان خوب می دانند"د...

هیچ وقت به خاطر اینکه همرنگ جماعت بشی ....نقاب به صورتت نزنش...

حرف هر کس ز فکر خام خود استجنبش هر که از مقام خود استآسمان ب...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط