♥️بعضی روزها،از آن روزهاست.
♥️بعضی روزها،از آن روزهاست.
دلت میخواهد بنشینی یک گوشه و سرت به کار خودت باشد.
نه کسی زنگ بزند و نه حتا حالت را بپرسد.
دلت میخواهد که ریشت را نزنی.
لباس تمیزت را نپوشی،
موهایت را شانه نکنی و آن آهنگی را گوش کنی،
که همیشه رَدَش میکردی.
دلت میخواهد مال خودت باشی، مال خودِ خودت.
زانوهایت را در آغوش بگیری،
به قبل فکر کنی و به بعد.
و یا حتی فکر هم نکنی.
فقط بغض کنی. بی هیچ دلیلی...بی هیچ بهانه ای...
بعضی روزها،از این روزهاست
و چه خوب بود اگر میشد در این روزها،
تابلویی به گردن انداخت و یا کاغذی به پیشانی چسباند که رویش نوشته باشد:
عزیزانم،من شما را دوست دارم.ولی لطفا، امروز به من نزدیک نشوید.
و چقدر بهتر هم میشد که جای کامنت هم داشت.
به اندازه اینکه:
آمدم نبودی،باز هم می آیم...
مرتضی_برزگر
دلت میخواهد بنشینی یک گوشه و سرت به کار خودت باشد.
نه کسی زنگ بزند و نه حتا حالت را بپرسد.
دلت میخواهد که ریشت را نزنی.
لباس تمیزت را نپوشی،
موهایت را شانه نکنی و آن آهنگی را گوش کنی،
که همیشه رَدَش میکردی.
دلت میخواهد مال خودت باشی، مال خودِ خودت.
زانوهایت را در آغوش بگیری،
به قبل فکر کنی و به بعد.
و یا حتی فکر هم نکنی.
فقط بغض کنی. بی هیچ دلیلی...بی هیچ بهانه ای...
بعضی روزها،از این روزهاست
و چه خوب بود اگر میشد در این روزها،
تابلویی به گردن انداخت و یا کاغذی به پیشانی چسباند که رویش نوشته باشد:
عزیزانم،من شما را دوست دارم.ولی لطفا، امروز به من نزدیک نشوید.
و چقدر بهتر هم میشد که جای کامنت هم داشت.
به اندازه اینکه:
آمدم نبودی،باز هم می آیم...
مرتضی_برزگر
۱۳.۷k
۲۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.