آندم که مرا چشمک چشمان خمارت خبرم کرد

آندم که مرا چشمک چشمان خمارت خبرم کرد
یک عمر مرا حسرت بوسیدن آن خون جگرم کرد

آن خنده ی زیبا که لبانت به لبم دوخت
با عشق و هوس خنده ی تو در به درم کرد

با ناز نگاهت تو شدی دلبر دلها ولی افسوس
در خون جگری٬ عشق تو ٬ شوریده سرم کرد

آن دم که به عشقت به هوس پای نهادی
از عشق به صد رنگ تو دل خسته ترم کرد

عهدت که شکستی ٬ شکستم چو قناری
پرواز فراموش شد و بی بال و پرم کرد

از عشق تو شد موی سیاهم به سفیدی
بر کنج قفس ماندم و بی بال وپرم کرد

از دور ببین سنگ صبورم پی غمها
این قصه نا گفته چه خونین جگرم کرد
دیدگاه ها (۱)

کاش دولت برنامه قطع برق رو اعلام کنه ببینیم اگه شب میخواد بر...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم آغاز روز با کلام روح بخش ق...

حالا سید حسن خمینی حقوقش بیشتره با محمود صادقی؟!

من دیگه حرفی ندارم!#دولت_راستگویان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط