نشانه های انسان جاهل عبارتند از: 1) اگر از چیزی او را نهی
نشانههای انسان جاهل عبارتند از: 1) اگر از چیزی او را نهی کنند به خاطر لجاجت، آن را انجام میدهد. 2) به اندک دانش خود مغرور میشود. 3) قدر و منزلت خویش را نمیشناسد. 4) هر چیزی را که میداند، به زبان میآورد. 5) از عذاب خدا غافل است. 6) دلش به دنیا گره خورده است. 7) برای خود آرزوهای دستنیافتنی دارد. 8) دوستانش مرتب عوض میشوند. 9) بدون دلیل با امری مخالفت میکند. 10) از اموری که هیچ فایدهای ندارد پرسوجو میکند. 11) فریب هوای نفس و اندیشههای باطل خود را میخورد. 12) نسبت به مسائلی که آگاهی ندارد خود را دانا جلوه میدهد. 13) قبل از شنیدن کامل سخنان دیگران، پاسخ میدهد. 14) بدون اطلاع کافی سریع قضاوت میکند. 15) در کارها دچار افراط یا تفریط است. (میزانالحکمه ج1 ص 215 - 213)
ضرورت تلازم بصیرت و عمل
شهید مطهری نقل میکنند: ربیع بن خثیم معروف به خواجه ربیع، از اصحاب علی(ع) است. او یکی از هشت زاهد معروف دنیا به شمار میرود. در آخر عمر برای خود قبری آماده کرده بود و گاهی در آنجا میخوابید و خود را موعظه میکرد و میگفت: ای ربیع، یادت نرود عاقبت باید اینجا بیایی. او هیچگاه سخنی غیر از ذکر خدا نمیگفت، تنها جملهای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند، آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد: عدهای امام حسین(ع) را شهید کردهاند و با این جمله اظهار تاسف کرد «وای بر این امت که فرزند پیامبرشان را شهید کردند.»
بعدها از همین سخن نیز استغفار کرد و میگفت: چرا من این چند کلمه را که غیر از ذکر خدا بود به زبان آوردم. در طی بیست سال عبادت حتی یک کلمه حرف دنیا نزد. درحالیکه در این فاصله شاهد شهادت سه امام بزرگوار یعنی امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده است. همین آدم جزو سپاهیان علی(ع) بود. یک روز به امیرالمومنین(ع) گفت: درباره این جنگ شک داریم، میترسیم این جنگ شرعی نباشد. چون با کسانی میجنگیم که اهل نمازند و مثل ما شهادتین میگویند و اهل قبلهاند. چون شیعه بود نمیخواست بهطور صریح از امام کنارهگیری کند گفت: تقاضا میکنم به من کاری واگذار کنید که در آن شک نکنم. امام نیز او را به یکی از سرحدات فرستاد که اگر جنگی شد، طرف مقابلش کفار و مشرکین باشند. اسلام بصیرت و عمل را با هم میخواهد. این آدم بصیرت ندارد.
افراد جاهل همیشه یا تند میروند یا کند. علی(ع) فرمود: لاتری الجاهل الا مفرط او مفرطا. (حکایتها و هدایتها ص 315)
روزی پیرمرد عابدی از بنیاسرائیل در وسطهای نماز دید دو کودک خروسی را گرفته و پرهای او را میکنند. او بدون توجه به کار زشت بچهها همچنان مشغول عبادت بود درحالیکه لازم بود آنها را از این کار ظالمانه نهی میکرد. خدا بر او غضب کرد و زمین، او را در خود فرو برد.
ضرورت تلازم بصیرت و عمل
شهید مطهری نقل میکنند: ربیع بن خثیم معروف به خواجه ربیع، از اصحاب علی(ع) است. او یکی از هشت زاهد معروف دنیا به شمار میرود. در آخر عمر برای خود قبری آماده کرده بود و گاهی در آنجا میخوابید و خود را موعظه میکرد و میگفت: ای ربیع، یادت نرود عاقبت باید اینجا بیایی. او هیچگاه سخنی غیر از ذکر خدا نمیگفت، تنها جملهای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند، آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد: عدهای امام حسین(ع) را شهید کردهاند و با این جمله اظهار تاسف کرد «وای بر این امت که فرزند پیامبرشان را شهید کردند.»
بعدها از همین سخن نیز استغفار کرد و میگفت: چرا من این چند کلمه را که غیر از ذکر خدا بود به زبان آوردم. در طی بیست سال عبادت حتی یک کلمه حرف دنیا نزد. درحالیکه در این فاصله شاهد شهادت سه امام بزرگوار یعنی امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده است. همین آدم جزو سپاهیان علی(ع) بود. یک روز به امیرالمومنین(ع) گفت: درباره این جنگ شک داریم، میترسیم این جنگ شرعی نباشد. چون با کسانی میجنگیم که اهل نمازند و مثل ما شهادتین میگویند و اهل قبلهاند. چون شیعه بود نمیخواست بهطور صریح از امام کنارهگیری کند گفت: تقاضا میکنم به من کاری واگذار کنید که در آن شک نکنم. امام نیز او را به یکی از سرحدات فرستاد که اگر جنگی شد، طرف مقابلش کفار و مشرکین باشند. اسلام بصیرت و عمل را با هم میخواهد. این آدم بصیرت ندارد.
افراد جاهل همیشه یا تند میروند یا کند. علی(ع) فرمود: لاتری الجاهل الا مفرط او مفرطا. (حکایتها و هدایتها ص 315)
روزی پیرمرد عابدی از بنیاسرائیل در وسطهای نماز دید دو کودک خروسی را گرفته و پرهای او را میکنند. او بدون توجه به کار زشت بچهها همچنان مشغول عبادت بود درحالیکه لازم بود آنها را از این کار ظالمانه نهی میکرد. خدا بر او غضب کرد و زمین، او را در خود فرو برد.
۱.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۳