دیدیم غباری چو بر آن

دیدیم غباری چو بر آن
جامه فکندیم

از جاده دنیا
چه سبکبار گذشتیم

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۱)

آزمودم دل خود را به هزاران شیوههیچ چیزش به جز از ...

ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها بر سر کوی تو بی نام و ن...

عشق ( درد بی پایان)

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط