چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و خورج
چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و خورجین گذاشته و به راه افتاد..
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمد و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟ چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است...
و قرار شد تا از کسی سوال کنند به روباهی رسیدند و از او پرسیدند چاره کار را روباه گفت : من تا صورت واقعه را نبینم نمیتوانم حکم کنم..
برگشته و مار را درون بوته ها آتش انداختند مار به استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تا رسم خوبی از جهان بر افکنده نشود
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمد و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟ چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است...
و قرار شد تا از کسی سوال کنند به روباهی رسیدند و از او پرسیدند چاره کار را روباه گفت : من تا صورت واقعه را نبینم نمیتوانم حکم کنم..
برگشته و مار را درون بوته ها آتش انداختند مار به استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تا رسم خوبی از جهان بر افکنده نشود
۶۹۵
۲۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.