چند پارتی

چند پارتی
عشق اشتباه
پارت۱
مامان بابام حدود یک هفته ای بود که رفته بودن سفر کاری منم امروز با اکسم دعوام شد و از سر عصبانیت باهاش کات کردم خیلی ناراحت و عصبانی بودم و از فکر کردن زیاد به این موضوع سر درد گرفته بودم سوییچ رو برداشتم و رفتم بیرون با خودم گفتم که یک بادی به کلم بخوره به بار رفتم، رفتم و روی صندلی نشستم نمی دونم چطوری چند شیشه مشروب خوردم خیلی مست بودم دیدم که یک مرد داره به سمت من میاد از قیافش معلوم بود که ادم هولیه اومد که به شونه هام دست بزنه که یک دفعه یکی دستش رو محکم گرفت و پیچوند توی حال مستیم برگشتم و دیدم هانگه (اکسم که باهاش کات کردم)
با چشمایی خمار و تعجبی بهش نگاه کردم
گفتم: تو اینجا چیکار میکنی؟ (حالت خماری)
هانگ: اومدم دنبالت
_دنبال من؟
_اره
بعد از شنیدن اره بیهوش شدم وقتی بیدار شدم دیدیم توی هتلم به ساعت نگاه کردم ۳ صبح بود که یک دفعه هانگ از در وارد شد
_بیدار شدی؟ این دمنوش رو بخور باعث میشه سرگیجت کمتر بشه
_برای چی من اوردی اینجا؟ (عصبانی)
_اوردمت که مردای هول اذییتت نکن و اینکه باحات حرف بزنم
_من حرفی برای گفتم با تو ندارم
_من دارم
_می خوام برم
_تو جایی نمی تونی بری
_مگه دست توعه
_اره

منتظره پارت بعدی باشید❤️
دیدگاه ها (۲)

چند پارتی عشق اشتباهپارت ۲با اینکه سر گیجه داشتم از روی تخت ...

دوستان از این به بعد هر کی بیشترین لایک و کامنتو برای پستام ...

دارم فیک مینویسم اماده باشید👍🏻

سریال: فقط برای عشق@h.mahakiاگر از این پست خوشت اومد خوشحال ...

#بد_بوی#پارت_۴۴#الینا وقتی جیمسون چشماش رو باز کرد دکتر گفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط