چقدر شعر بگویم برای چشمانت

چقدر شعر بگویم برای چشمانت؟
چگونه اشک بریزم بدون دستانت؟

چقدر دیده به در، باز منتظر باشم؟
چگونه صبح شود شامگاه هجرانت؟

چقدر از تو بگویم دلم شود آرام؟
چگونه غم نخورد دل، شود بقربانت؟

چقدر از تو برای تو قصّه بنویسم؟
چگونه قلب مرا میکنی پریشانت؟

چقدر ثانیه ها را دوباره بشمارم؟
چگونه ساعت عمرم رسد به پایانت؟

چقدر فاصله بین من و تو افتاده؟
چگونه دست من آخر رسد بدامانت؟؟؟


#دلنوشته
#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
‌ ‎‌‌
دیدگاه ها (۰)

باید به دهان تو رجوع کرد،لبخندت را بوسیدپنجره ی روحت راآنجا ...

دوست داشتن عضوی از بدن است.درست است که همه فوراًبه فکر"قلب" ...

توے  "ذهݩـــم"       یک  "دنیا"واست  "حرف"  دارم 😍          ...

به ناز و نعمتِ باغِ بهشت هم ندهَمکنارِ سفره ی نان و پنیر و چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط