برای از تو نوشتن

برای از تو نوشتن
چشمانم نیز قلم به دست شده اند
شنا می کند
ماهی کوچک احساس
در جوی به راه افتاده
از شکسته نستعلیق دیدگانم
دیدگاه ها (۲)

بیا که از تب عشق تو آب شد دل مندچار درد و غمی بی حساب شد دل ...

داغِ عشقِ یک نفر رویِ دلم جامانده است همچنان یوسف که در دام ...

هردم ازآئینه میپرسم ملولچیستم دیگربه چشمت چیستم ؟لیک درآئینه...

ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﮑﻨﯽ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﮔﺮ ﺑﺸﻮﺩ، ﮔﺮ ﻧﺸﻮﺩﺣـــﺮﻓـــــﯽﻧﯿﺴ...

...در وصف چشمان تو، زبان از گفتن و قلم از نوشتن عاجزند!چشمان...

لب شیرین خالدار clown sweetlips گونه‌ای از پرتو ماهی‌های دری...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط