سربندهارو با وسواس زیر و رو میکرد

سربندهارو با #وسواس زیر و رو میکرد
ازش پرسیدم:
دنبال چی میگردی؟؟
گفت: دنبال سربند #یازهـــرا هستم
گفتم: مگه فرقی هم داره،خب یکیشو بردار و ببند دیگه
گفت: نه اخه،من #مادر ندارم

#یادشهداباصلوات

#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۲)

مستانہ بہ این دنیاخندیدنــد و رفتنـــد ؛ و ما مشتاقانہ درگیر...

دود ایـن شهـر مرا از نفـس انداخـته اسـت...دلـم تنـگ شهیـدان ...

بی تاب بود اهــلِ نماندنپــر از سفــــرخندید و گفت :رفتنی‌ام...

#بغضانھ°• تـــوپلاڪت‌را‌گم‌ڪرده‌ایومــݩ⇁هۅیٺــــم‌را+درگمنــ...

دوست دختر اجاره ای

پارت : ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط