روزهایم چه سخت میگذرند

روزهایم چه سخت می‌گذرند
هیچ آتشی دیگر گرمم نمی‌کند
خورشید دیگر به رویم لبخند نمی‌زند
همه چیز پوچ و بیهوده است
همه چیز سرد و بی روح است
ستارگان مهربان هم دیگر با ناامیدی
به من نگاه می‌کنند
دقیقا از روزی که فهمیدم
عشق نیز از میان رفتنی‌ست ...
دیدگاه ها (۶)

‌بُگذار سر به سینۀ من تا بگویمتاندوه چیست عشق کدام است غم کج...

‌عشق سفر است ؛ مسافر این سفر چه بخواهد چه نخواهد ، از سر تا ...

{یا هادی ع..}

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

آیا تا به حال فکر کرده‌اید اگر کسی لیوانی بنوشد و نداند درون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط