آیدل کیلر
𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼
آیدل کیلر
پارت²
مک : خب باید همین امروز کارشو تموم کنی
ذهن یونجی : ولم کن پدصگگگگگ
ی : چشم *سرددددد*
ویو ی یونجی)))))
وایییییی حالا چه خاکی تو سرم بریزممممم آهان فهمیدممممم برنامه امادس باید........ (اسپویل نوموشه)
خب رفتم سمت خوابگاه چون همه منو میشناختن و قبلا توی بی تی اس بودم راحت رفتم تو خوابگاه
داشتم از پله ها بالا میرفتم و تو فکر بودم که یهو خوردم به ی نفر
ی : آیییییی ای وایییی خوبید جناب؟
کوک : یونجی؟
ی : کوک؟
و همو بغل کردن (ایزول: عوقققققق یونجی : زهر مارررررررر)
ک : خوبی ؟ چیکارا میکنی؟
ی : ک...ک.....کوک باهات یکاری دارم میشه بیای تو بالکن؟*جدی*
ک : چرا یهو جدی شدی؟ باشه بریم
و رفتن تو بالکن
ی: ک.....ک......کوک م.....م....من *لکنت* آیدل کیلرم *تند*
ک : چیییییی؟ و عقب عقب رفت
ی : نه نه من کاریت ندارم ولی کمپانی گفته باید تورو بکشم.......
ک : میخوای واقعا بکشی؟
ی : معلومه که نه چرا باید دوستمو بکشم؟ فقط باید قایمت کنم
ک : خب کجا؟
ی : توی خونه ی من
ک : اوکی ، امشب؟
ی : اوهوم ، اگه بتونین اعضا هم بیان که کار رو یسره کنیم ولی باید جسد الکی پیدا کنم که چیزی نی الان هفتا خدمتکار صدا میکنم و بعد میکشمش به هوای اینکه اونا تو و اعضایین
ک : اوهوم فقط من.....من میترسم
یونجی موهای کوک رو بهم زد
ی : آخییییی خرگوش کوشولو میترسهههههه
ک : واقعا کارت ترسناکه (کوک همه ی حرفا رو با ترس میگه )
ی : اوهوم ولی آرامش بخشه انگاری داری از آدما انتقام میگیری ، خب بریم پیش اعضا؟
ک : اوهوم بریم
و رفتن و کوک توضیح داد
جیمین و جیهوپ عقب عقبی رفتن و فرار کردن به سمت اتاقشون ولی قبلش یونجی انقدر تند بود گرفتشون
ی : هوووووو کجا میرین ها؟
جیمین و جیهوپ : م....م...ما ازت میترسیم
ی : من هنوز دوستتونم و میخوام کمکتون کنم اگه من نکنم یکی دیگه میاد و واقعا شما ها رو میکشه
ش : واقعا به خواب نیاز دارم باید اینهمه چیز رو درک کنم
ی : اوهوم درکت میکنم
ن : واقعا برام عجیبه
جین : انتظار نداشتم تویی که همیشه سافت و نازی آیدل کیلر باشی
ی : حیحی به کسی اعتماد نکن چون شیطانم روزی فرشته بود
جین : صحیح
ت : واقعا الانه که غش کنم
ی : نکنیاااااا الانا دیگه باید فرار کنیم بزار گریمتون کنم که شبیه کارکنا شید بعد بریم بیرون و من اون هفتا خدمتکار رو بکشم
اعضا : اوکی
کوک : میتونم کمکت کنم؟
ی : نوچ یجا بشین گریمت کنم
آخر از همه کوک بود همه رو گریم کردم فقط اون و خودم مونده بودیم همشون رفته بودن بیرون صورتم با کوک شاید فقط ی میلی متر شایدم کمتر فاصله داشت نفس های گرمش بهم میخورد که یهو قلبم شروع به تند تپیدن کرد من سعی کردم عادی نشون بدم ولی بعد چند ثانیه کوک دستشو گزاشت رو سینم و گفت : خوبی یونجی؟ حس میکنم حالت بده قرمز شدی
ی : کی من؟ نهههههههه بیا گریمت کنم زود بریم و گریمشو تموم کردم
کوک : میشه نگاه کنم چطوری میکشیشون
ی : اوهوم
و چندتا تیر زدم بهشون
ی : و تموم شد بریم
دیدم مینیجر داره میاد بالا
ی : عجله کنینننننن
اعضا : چشم
و رفتن بیرون و اسنپ گرفتن و رفتن توی ماشین
....................................
ادامه دارهههههه
آیدل کیلر
پارت²
مک : خب باید همین امروز کارشو تموم کنی
ذهن یونجی : ولم کن پدصگگگگگ
ی : چشم *سرددددد*
ویو ی یونجی)))))
وایییییی حالا چه خاکی تو سرم بریزممممم آهان فهمیدممممم برنامه امادس باید........ (اسپویل نوموشه)
خب رفتم سمت خوابگاه چون همه منو میشناختن و قبلا توی بی تی اس بودم راحت رفتم تو خوابگاه
داشتم از پله ها بالا میرفتم و تو فکر بودم که یهو خوردم به ی نفر
ی : آیییییی ای وایییی خوبید جناب؟
کوک : یونجی؟
ی : کوک؟
و همو بغل کردن (ایزول: عوقققققق یونجی : زهر مارررررررر)
ک : خوبی ؟ چیکارا میکنی؟
ی : ک...ک.....کوک باهات یکاری دارم میشه بیای تو بالکن؟*جدی*
ک : چرا یهو جدی شدی؟ باشه بریم
و رفتن تو بالکن
ی: ک.....ک......کوک م.....م....من *لکنت* آیدل کیلرم *تند*
ک : چیییییی؟ و عقب عقب رفت
ی : نه نه من کاریت ندارم ولی کمپانی گفته باید تورو بکشم.......
ک : میخوای واقعا بکشی؟
ی : معلومه که نه چرا باید دوستمو بکشم؟ فقط باید قایمت کنم
ک : خب کجا؟
ی : توی خونه ی من
ک : اوکی ، امشب؟
ی : اوهوم ، اگه بتونین اعضا هم بیان که کار رو یسره کنیم ولی باید جسد الکی پیدا کنم که چیزی نی الان هفتا خدمتکار صدا میکنم و بعد میکشمش به هوای اینکه اونا تو و اعضایین
ک : اوهوم فقط من.....من میترسم
یونجی موهای کوک رو بهم زد
ی : آخییییی خرگوش کوشولو میترسهههههه
ک : واقعا کارت ترسناکه (کوک همه ی حرفا رو با ترس میگه )
ی : اوهوم ولی آرامش بخشه انگاری داری از آدما انتقام میگیری ، خب بریم پیش اعضا؟
ک : اوهوم بریم
و رفتن و کوک توضیح داد
جیمین و جیهوپ عقب عقبی رفتن و فرار کردن به سمت اتاقشون ولی قبلش یونجی انقدر تند بود گرفتشون
ی : هوووووو کجا میرین ها؟
جیمین و جیهوپ : م....م...ما ازت میترسیم
ی : من هنوز دوستتونم و میخوام کمکتون کنم اگه من نکنم یکی دیگه میاد و واقعا شما ها رو میکشه
ش : واقعا به خواب نیاز دارم باید اینهمه چیز رو درک کنم
ی : اوهوم درکت میکنم
ن : واقعا برام عجیبه
جین : انتظار نداشتم تویی که همیشه سافت و نازی آیدل کیلر باشی
ی : حیحی به کسی اعتماد نکن چون شیطانم روزی فرشته بود
جین : صحیح
ت : واقعا الانه که غش کنم
ی : نکنیاااااا الانا دیگه باید فرار کنیم بزار گریمتون کنم که شبیه کارکنا شید بعد بریم بیرون و من اون هفتا خدمتکار رو بکشم
اعضا : اوکی
کوک : میتونم کمکت کنم؟
ی : نوچ یجا بشین گریمت کنم
آخر از همه کوک بود همه رو گریم کردم فقط اون و خودم مونده بودیم همشون رفته بودن بیرون صورتم با کوک شاید فقط ی میلی متر شایدم کمتر فاصله داشت نفس های گرمش بهم میخورد که یهو قلبم شروع به تند تپیدن کرد من سعی کردم عادی نشون بدم ولی بعد چند ثانیه کوک دستشو گزاشت رو سینم و گفت : خوبی یونجی؟ حس میکنم حالت بده قرمز شدی
ی : کی من؟ نهههههههه بیا گریمت کنم زود بریم و گریمشو تموم کردم
کوک : میشه نگاه کنم چطوری میکشیشون
ی : اوهوم
و چندتا تیر زدم بهشون
ی : و تموم شد بریم
دیدم مینیجر داره میاد بالا
ی : عجله کنینننننن
اعضا : چشم
و رفتن بیرون و اسنپ گرفتن و رفتن توی ماشین
....................................
ادامه دارهههههه
- ۱۹.۳k
- ۲۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط