نعمت ولایت، بزرگترین ثروت عالم است
نعمت ولایت، بزرگترین ثروت عالم است
امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحابش از فقر شکایت میکند، میفرماید: تو خیلی هم ثروتمند هستی. آن فرد میگوید: چطور؟ حضرت میفرماید: آیا حاضری ولایت ما را نداشته باشی و ثروت دنیا را به دست بیاوری؟ او میگوید: نه آقا من حاضر نیستم. حضرت میفرماید: حاضر نیستی بفروشی دیگر؟ میگوید: بله من ولایت شما را به ثروت دنیا و آخرت نمیفروشم. به همه ثروتها نخواهم فروخت. حضرت میفرماید: پس تو چیز خیلی بزرگی داری که حاضر نیستی بفروشی. این را چه کسی به تو داده؟
در شب اول قبر، ولایت است که به داد انسان میرسد، آن وقت در نظام ابدی متوجه میشود که داشتن نعمت محمد و آل محمد یعنی چه؟ به قیامت که میرسد، متوجه میشود داشتن اینها یعنی چه؟ و تفاوت آنهایی که این نعمت را دارند و آنهایی که ندارند در چیست؟
متأسفانه بعضیها کمبود شخصیت پیدا میکنند. اگر کسی خودش را بشناسد، متوجه میشود خداوند او را در اوج شخصیت آفریده و خداوند هیچ ذلتی را متوجه او نکرده است. چرا؟ چون پدر ما را پیامبر و آل او قرار داده و مادر ما را حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار داده و آنها عشق و علاقهی بینهایت به ما دارند. اگر ما مقام خود را بشناسیم، هیچ وقت محتاج عاطفهی کسی نیستیم؛ محتاج توجه کسی نیستیم؛ محتاج اهمیت دادن کسی به ما نیستیم. ولی چون خودمان را نشناختیم احساس کمبود های دروغین می کنیم.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
شیعهای که ذاتا در اقیانوس عزت خلق شده، گدای محبت و عاطفهی چهار نفر آدم کوچک نمیشود. نیاز ندارد که یک نفر به او محل بگذارد و به او محبت کند و دوستش داشته باشد. انسانی که خودش را درست نگاه میکند و به بلندای ابدیت با مقیاس ابدیت نگاه میکند، میبیند که خداوند در این مقیاس چقدر نعمت به او داده است. قرآن عظیم، انبیا، اولیا، دوستانی مثل شهدا صدیقین. «حسن اولئک رفیقا= این رفیقان نیکو هستند».
دقت کنید در این عبارت اصلا بحث ارباب و رعیت مطرح نیست. بحث شیعه و امام نیست بلکه میگوید «انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین» رفیقهای خوبی هستند. به ما رفیقهایی داده مثل همه انبیاء، مثل همه شهدا، مثل همه صلحا و همه ائمه رفیق ما هستند. از همه بالاتر این که خودش هم رفیق اعلی است. «یا رفیق من لا رفیق له= ای رفیق کسی که رفیق ندارد». خودش رفیق خودش را در اختیار ما گذاشته. انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین را در اختیار ما گذاشته. ملائکه الله را در اختیار ما گذاشته و میفرماید: «سخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض= آنچه که در آسمان و زمین است برای تو خلق کردم». همه چیز را برای ما قرار داده، خوب، با چنین وضعی، چطور احساس کوچکی و بدبختی به ما دست بدهد؟ به خاطر حوادث ریز و کوچکی که در زندگی ما اتفاق میافتد، ما چرا احساس حقارت کنیم و احساس کنیم بیمحل شدیم، احساس کنیم کوچک هستیم، خداوند ما را در اوج عزت و در اقیانوس عزت خلق کرده. وقتی از خانه میآیی بیرون، چشمت به ماه و ستاره ها میافتد. ببین میگوید همه را برای تو خلق کردهام. به کوه نگاه میکنی، به این میلیونها درخت، گلهای زیبا، هزاران هزار نوع گل که طراحی شده. برگها، میوهها، درختان، به این حیوانات بسیار زیبا، به این طبیعت بسیار جذاب و محیرالعقول نگاه کن، ببین تو اوج عزت در اوج احترام خداوند چقدر برای ما تشریفات قرار داده است. آن وقت حیف نیست ما با نداشتن چهارتا نعمت دنیایی، حیوانی، به ناراحتی و مریضی و افسردگی برسیم؟ به این که حالا من چرا وضع مالیام این طوری شد؟ چرا زن ندارم؟ چرا شوهر ندارم؟ چرا بچهام مرد؟ چرا این طوری شد؟ چرا آن طوری شد؟ چرا ما باید اینقدر کوچک باشیم؟
چنین انسانی در واقع خیلی خودنشناس است. کسی که خودش را نمیشناسد، به بدبختی و التماس و گدایی و به احساس دروغین بیچارگی میرسد. بنابراین، وقتی که نعمت حقیقی شکر میآید، احساسهای کاذب بدبختی از بین میرود. اگر انسان خودش را بشناسد، متوجه میشود که تمام احساس بدبختیها دروغین است. این خیلی مهم است که منشأ این همه بیماریهای روانی و جسمانی توهمات و خیالات است.
امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحابش از فقر شکایت میکند، میفرماید: تو خیلی هم ثروتمند هستی. آن فرد میگوید: چطور؟ حضرت میفرماید: آیا حاضری ولایت ما را نداشته باشی و ثروت دنیا را به دست بیاوری؟ او میگوید: نه آقا من حاضر نیستم. حضرت میفرماید: حاضر نیستی بفروشی دیگر؟ میگوید: بله من ولایت شما را به ثروت دنیا و آخرت نمیفروشم. به همه ثروتها نخواهم فروخت. حضرت میفرماید: پس تو چیز خیلی بزرگی داری که حاضر نیستی بفروشی. این را چه کسی به تو داده؟
در شب اول قبر، ولایت است که به داد انسان میرسد، آن وقت در نظام ابدی متوجه میشود که داشتن نعمت محمد و آل محمد یعنی چه؟ به قیامت که میرسد، متوجه میشود داشتن اینها یعنی چه؟ و تفاوت آنهایی که این نعمت را دارند و آنهایی که ندارند در چیست؟
متأسفانه بعضیها کمبود شخصیت پیدا میکنند. اگر کسی خودش را بشناسد، متوجه میشود خداوند او را در اوج شخصیت آفریده و خداوند هیچ ذلتی را متوجه او نکرده است. چرا؟ چون پدر ما را پیامبر و آل او قرار داده و مادر ما را حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار داده و آنها عشق و علاقهی بینهایت به ما دارند. اگر ما مقام خود را بشناسیم، هیچ وقت محتاج عاطفهی کسی نیستیم؛ محتاج توجه کسی نیستیم؛ محتاج اهمیت دادن کسی به ما نیستیم. ولی چون خودمان را نشناختیم احساس کمبود های دروغین می کنیم.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
شیعهای که ذاتا در اقیانوس عزت خلق شده، گدای محبت و عاطفهی چهار نفر آدم کوچک نمیشود. نیاز ندارد که یک نفر به او محل بگذارد و به او محبت کند و دوستش داشته باشد. انسانی که خودش را درست نگاه میکند و به بلندای ابدیت با مقیاس ابدیت نگاه میکند، میبیند که خداوند در این مقیاس چقدر نعمت به او داده است. قرآن عظیم، انبیا، اولیا، دوستانی مثل شهدا صدیقین. «حسن اولئک رفیقا= این رفیقان نیکو هستند».
دقت کنید در این عبارت اصلا بحث ارباب و رعیت مطرح نیست. بحث شیعه و امام نیست بلکه میگوید «انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین» رفیقهای خوبی هستند. به ما رفیقهایی داده مثل همه انبیاء، مثل همه شهدا، مثل همه صلحا و همه ائمه رفیق ما هستند. از همه بالاتر این که خودش هم رفیق اعلی است. «یا رفیق من لا رفیق له= ای رفیق کسی که رفیق ندارد». خودش رفیق خودش را در اختیار ما گذاشته. انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین را در اختیار ما گذاشته. ملائکه الله را در اختیار ما گذاشته و میفرماید: «سخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض= آنچه که در آسمان و زمین است برای تو خلق کردم». همه چیز را برای ما قرار داده، خوب، با چنین وضعی، چطور احساس کوچکی و بدبختی به ما دست بدهد؟ به خاطر حوادث ریز و کوچکی که در زندگی ما اتفاق میافتد، ما چرا احساس حقارت کنیم و احساس کنیم بیمحل شدیم، احساس کنیم کوچک هستیم، خداوند ما را در اوج عزت و در اقیانوس عزت خلق کرده. وقتی از خانه میآیی بیرون، چشمت به ماه و ستاره ها میافتد. ببین میگوید همه را برای تو خلق کردهام. به کوه نگاه میکنی، به این میلیونها درخت، گلهای زیبا، هزاران هزار نوع گل که طراحی شده. برگها، میوهها، درختان، به این حیوانات بسیار زیبا، به این طبیعت بسیار جذاب و محیرالعقول نگاه کن، ببین تو اوج عزت در اوج احترام خداوند چقدر برای ما تشریفات قرار داده است. آن وقت حیف نیست ما با نداشتن چهارتا نعمت دنیایی، حیوانی، به ناراحتی و مریضی و افسردگی برسیم؟ به این که حالا من چرا وضع مالیام این طوری شد؟ چرا زن ندارم؟ چرا شوهر ندارم؟ چرا بچهام مرد؟ چرا این طوری شد؟ چرا آن طوری شد؟ چرا ما باید اینقدر کوچک باشیم؟
چنین انسانی در واقع خیلی خودنشناس است. کسی که خودش را نمیشناسد، به بدبختی و التماس و گدایی و به احساس دروغین بیچارگی میرسد. بنابراین، وقتی که نعمت حقیقی شکر میآید، احساسهای کاذب بدبختی از بین میرود. اگر انسان خودش را بشناسد، متوجه میشود که تمام احساس بدبختیها دروغین است. این خیلی مهم است که منشأ این همه بیماریهای روانی و جسمانی توهمات و خیالات است.
۳.۷k
۰۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.