زرهایمن

#زر‌های‌من
جر میخورد و سپس پرده هارا کنار میکشد تا نور به اتاق بپاشد و تاریکی های روحش را بسوزاند، از شدت خوشحالی مضطرب میشود،
ترسان از اینکه خوشحالی اش تمام شود
خود را از پله ها به پایین پرت کرده و بعد از شکستن تمام استخوان های بدنش انگشتش را داخل شکاف جمجه اش میکند و سپس طعم مغز تاریخ گذشته اش را میچشد
مزه ی پاستیل میدهد
زندگی با مغز پاستیلی زیباست.
دیدگاه ها (۲)

#زر‌های‌منهمش میترسم ی عکس از محل زندگیم بزارم بعد یکی بیاد ...

#زر‌های‌منبقیه رو نمیدونم ولی من اینجوریم که گریه میکنم بعد ...

#زر‌های‌مندیگه چیپس و کالباس و پنیر هام مزه قبلو نمیدناین چه...

#زرهای‌منو خداوند هنزفری را دلیلی برای ادامه ی زندگی برگزید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط