امان از دل زینب👇
امان از دل زینب👇
کم کم صدای قافله دارد می اید
از این طرف هم هلهله دارد می اید
سنان بهر صله دارد میاید😭 😭 😭 😭
حرمله دارد میاید.......................
خیری ندیدی ای رباب از زندگانی
شیرش بده این بچه را تا میتوانی...........
اینجا جوانان پاسبان زینب هستند
خیلی بنی هاشم میان زینب هستند
این ها مراقب های جان زینب هستند
عباس و اکبر محرمان زینب هستند
و ما ادراک ما زینب.............
ما نفهمیدم بی بی کیست
همه ی دنیا وابسته یک دعای حسینن
ابی عبدالله
اون لحظه لحظه اخر
که میخواست بره میدون
عنان ذوالجناح رو کشید
سر برگردوند
خواهر جان........
تو نماز شبت منو دعا کن😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
و ما ادراک ما زینب............
با یه شور و حرارتی بی بی رو پیاده کردن
اسم عمه میومد
بچه های امام حسن
بچه های امام حسین
بچه های حضرت عباس
قند تو دلشون اب میشد
عاشق عمه بودند
همه درد و دلاشونو به عمه میومدن میگفتن
سنگ صبور تمام اهل بیت زینبه
از رسول اکرم بگیر
تا امام زمان..............
وای زینب
پرده ی محمل کنار رفت
به دور محمل خورشید عشق محشر بود
حسین محو جلال و شکوه خواهر بود
ز پشت پرده ی محمل
مهی که می تابید
نه اینکه دختر مولا نبود
نه..
مادر بود...............
نهاد
نهاد پای خودش روی زانوی عباس...............
به به چه رکابی.......
رکاب دختر زهرا همین دلاور بود
ترنم صلوات از حرم به گوش رسید
بی بی داره میاد پایین
می بینی چه شکوهی داره؟؟
اخه لحظه ی اول که پیاده میشن
تا نزدیک زمین برسه
دست رو شانه ست
نزدیک زمین که میشه
دست دور گردن عباسش انداخت
روی زمین که قرار گرفت بی بی
یه نگاه کرد به عباس
گفت خدا تو رو از من نگیره...............
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
داغتو نبینم عبااااااااااااااس
یه نگاه کرد اینور
جانم اکبر عمه.............
جانم قاسم عمه.............
ترنم صلوات از حرم به گوش رسید
به دور زینب کبری طواف اخر بود...........
فعلا همه محرم ها هستند
یه نگاه کرد به دشت
تمام کرب و بلا در برش پر از خون بود...........
به یاد دست علمدار و تیغ و خنجر بود
داداش مگه ما مهمون اینا نبودیم؟
پس این همه سنگ و نیزه چیه دارم می بینم؟؟؟
پیاده شد
اول حسین خواهر خود را به سمت مقتل برد
نوای نوحه ی اهل سماست " یا زینب "
تمام روضه ی کرب و بلاست " یا زینب ".............
به گریه گفت حسین
ببین طفل کوچک اوردیم
بچه همراهمونه
جان عزیزت بیا که برگردیم...............😭 😭 😭 😭 😭 😭
من از شراره ی این آفتاب می ترسم
من از تلذی طفل رباب می ترسم..............😭 😭 😭 😭
تو از شهادت شش ماهه گفتی
اما من.........
ز بند بسته به دست رباب...................
می ترسم
تو از فراق خودت کرده ای حکایت و من
ز ترک جسم تو در آفتاب می ترسم
بیا بزن به کنار فرات خیمه که من
ز مرگ ساقی و قحطی آب می ترسم
از اینکه بعد تو با استین پاره ی خود
به روی چهره بگیرم حجاب..................
حسین
تو غیرت الله
من عصمت اللهم جانا
ز یاد کوچه و بزم شراب......................😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
می ترسم.....................
وای از غروب کربلا و عمه زینب
شلاق شمر بی حیا و عمه زینب............
داداش
نذار رو قلبم آرزوتو
لاجرم باید دست دور گردن بیفته
ببین بارون رو به روتو...............
یکم بالا بگیر گلوتو.................😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
وصیت مادر رو میخوام انجام بدم
ای عشق مهربون زینب
بگو چی میشه جون زینب.................
به پات بریزه خون زینب..........
کم کم صدای قافله دارد می اید
از این طرف هم هلهله دارد می اید
سنان بهر صله دارد میاید😭 😭 😭 😭
حرمله دارد میاید.......................
خیری ندیدی ای رباب از زندگانی
شیرش بده این بچه را تا میتوانی...........
اینجا جوانان پاسبان زینب هستند
خیلی بنی هاشم میان زینب هستند
این ها مراقب های جان زینب هستند
عباس و اکبر محرمان زینب هستند
و ما ادراک ما زینب.............
ما نفهمیدم بی بی کیست
همه ی دنیا وابسته یک دعای حسینن
ابی عبدالله
اون لحظه لحظه اخر
که میخواست بره میدون
عنان ذوالجناح رو کشید
سر برگردوند
خواهر جان........
تو نماز شبت منو دعا کن😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
و ما ادراک ما زینب............
با یه شور و حرارتی بی بی رو پیاده کردن
اسم عمه میومد
بچه های امام حسن
بچه های امام حسین
بچه های حضرت عباس
قند تو دلشون اب میشد
عاشق عمه بودند
همه درد و دلاشونو به عمه میومدن میگفتن
سنگ صبور تمام اهل بیت زینبه
از رسول اکرم بگیر
تا امام زمان..............
وای زینب
پرده ی محمل کنار رفت
به دور محمل خورشید عشق محشر بود
حسین محو جلال و شکوه خواهر بود
ز پشت پرده ی محمل
مهی که می تابید
نه اینکه دختر مولا نبود
نه..
مادر بود...............
نهاد
نهاد پای خودش روی زانوی عباس...............
به به چه رکابی.......
رکاب دختر زهرا همین دلاور بود
ترنم صلوات از حرم به گوش رسید
بی بی داره میاد پایین
می بینی چه شکوهی داره؟؟
اخه لحظه ی اول که پیاده میشن
تا نزدیک زمین برسه
دست رو شانه ست
نزدیک زمین که میشه
دست دور گردن عباسش انداخت
روی زمین که قرار گرفت بی بی
یه نگاه کرد به عباس
گفت خدا تو رو از من نگیره...............
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
داغتو نبینم عبااااااااااااااس
یه نگاه کرد اینور
جانم اکبر عمه.............
جانم قاسم عمه.............
ترنم صلوات از حرم به گوش رسید
به دور زینب کبری طواف اخر بود...........
فعلا همه محرم ها هستند
یه نگاه کرد به دشت
تمام کرب و بلا در برش پر از خون بود...........
به یاد دست علمدار و تیغ و خنجر بود
داداش مگه ما مهمون اینا نبودیم؟
پس این همه سنگ و نیزه چیه دارم می بینم؟؟؟
پیاده شد
اول حسین خواهر خود را به سمت مقتل برد
نوای نوحه ی اهل سماست " یا زینب "
تمام روضه ی کرب و بلاست " یا زینب ".............
به گریه گفت حسین
ببین طفل کوچک اوردیم
بچه همراهمونه
جان عزیزت بیا که برگردیم...............😭 😭 😭 😭 😭 😭
من از شراره ی این آفتاب می ترسم
من از تلذی طفل رباب می ترسم..............😭 😭 😭 😭
تو از شهادت شش ماهه گفتی
اما من.........
ز بند بسته به دست رباب...................
می ترسم
تو از فراق خودت کرده ای حکایت و من
ز ترک جسم تو در آفتاب می ترسم
بیا بزن به کنار فرات خیمه که من
ز مرگ ساقی و قحطی آب می ترسم
از اینکه بعد تو با استین پاره ی خود
به روی چهره بگیرم حجاب..................
حسین
تو غیرت الله
من عصمت اللهم جانا
ز یاد کوچه و بزم شراب......................😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
می ترسم.....................
وای از غروب کربلا و عمه زینب
شلاق شمر بی حیا و عمه زینب............
داداش
نذار رو قلبم آرزوتو
لاجرم باید دست دور گردن بیفته
ببین بارون رو به روتو...............
یکم بالا بگیر گلوتو.................😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
وصیت مادر رو میخوام انجام بدم
ای عشق مهربون زینب
بگو چی میشه جون زینب.................
به پات بریزه خون زینب..........
۲۸.۴k
۰۵ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.