باور نمی کنم

باور نمی کنم
همه ی راه های نجات را
آویز گره ی روسریت کرده باشی
دستم،
سرباز گریزان از جنگی است
که به شهر موهایت
پناه آورده است

#داریوش_حسن_پور
دیدگاه ها (۲)

جای ساعت صدای "تو" هر صبحبیدارم می کند ؛هراسی از چرخش عقربه ...

من تو را از رویای خود دزدیده اماز میان شعرهایم.اصلا بگذار خی...

به صدای قلبت گوش میدهم با چشمان بسته و صدای تو چون پرنیان قل...

آسمان بارانی استهمگی می گذرندچتر دارند به دستتا نبارد بارانب...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

My lovely neighbor part : 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط