پارت ۱۲۸ Blood moon
پارت ۱۲۸ Blood moon
ا/ت:با سوجین میرم بیرون
کوک:بااجازه کی؟
ا/ت:خودم...باید از کسی اجازه بگیرم؟
کوک:حق نداری جایی بری فهمیدی؟
برگشتم و با چشای یخم بهش زل زدم
ا/ت:نه
ازون حالاتم خیلی تعجب کردو سریع خودشو جمع کرد
کوک:گفتم کجا؟
بی حوصله جواب دادم
ا/ت:دارم میرم سونو...حالا اجازه هست؟
چشاش برق زدو گفت
کوک:منم میام وایسا اماده شم
ا/ت:لازم نکرده من رفتم
بعدم سریع زدم از خونه بیرون
که داد زد
کوک:_گفتم وایسا منم میام فقط ببینم پاتو ازین خونه بدون من بذاری بیرون
حوصله دردسر نداشتم
به سوجین گفتم بیاد تو
خودمم رفتم رو کاناپه نشستم نشستم که سوجین گفت
سوجین:چرا نمیای بیرون؟
ا/ت:وایسا جونگکوکم میاد
سوجین:اون واسه چی میاد؟
قبل اینکه من جوابشو بدم صدای جونگکوک از پشت سرش بلند شد
کوک:واسه اینکه بابای بچم...به شما ربطی داره؟
سوجین با نفرت نگاش کرد و رو به من گفت
سوجین:پس من میرم ا/ت
اومد که بره دستشو گرفتم و بی حوصله گفتم
ا/ت:لوس نشو منم بدون تو نمیرم
ا/ت:با سوجین میرم بیرون
کوک:بااجازه کی؟
ا/ت:خودم...باید از کسی اجازه بگیرم؟
کوک:حق نداری جایی بری فهمیدی؟
برگشتم و با چشای یخم بهش زل زدم
ا/ت:نه
ازون حالاتم خیلی تعجب کردو سریع خودشو جمع کرد
کوک:گفتم کجا؟
بی حوصله جواب دادم
ا/ت:دارم میرم سونو...حالا اجازه هست؟
چشاش برق زدو گفت
کوک:منم میام وایسا اماده شم
ا/ت:لازم نکرده من رفتم
بعدم سریع زدم از خونه بیرون
که داد زد
کوک:_گفتم وایسا منم میام فقط ببینم پاتو ازین خونه بدون من بذاری بیرون
حوصله دردسر نداشتم
به سوجین گفتم بیاد تو
خودمم رفتم رو کاناپه نشستم نشستم که سوجین گفت
سوجین:چرا نمیای بیرون؟
ا/ت:وایسا جونگکوکم میاد
سوجین:اون واسه چی میاد؟
قبل اینکه من جوابشو بدم صدای جونگکوک از پشت سرش بلند شد
کوک:واسه اینکه بابای بچم...به شما ربطی داره؟
سوجین با نفرت نگاش کرد و رو به من گفت
سوجین:پس من میرم ا/ت
اومد که بره دستشو گرفتم و بی حوصله گفتم
ا/ت:لوس نشو منم بدون تو نمیرم
۱۰.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.