خب طبق جمله معروف و کلیشه ای که برای خیلی از خاطرات نوشت
خب, طبق جمله معروف و کلیشه ای که برای خیلی از خاطرات نوشته میشه.
اون زمان یک یا دو شبکه داشتیم ,اینترنت و ماهواره ای وجود نداشت.
تلویزیون برای بسیاری از خانواده ها و کودکان دریچه ای بود رو به دنیایی نوین .
غیر از سرگرمی های قدیمی و بازی توی کوچه و خیابان , دیدن کارتون لذت خاصی داشت.
پایان یک کارتون یا یک فیلم تلویزیونی , دقیقا پایان اون برنامه برای سالها و شاید چه بسا تا همیشه بود.
مثل الان صدا_و_سیما نبود که سریال های قدیمی را هزار بار از شبکه های مختلف از چند تا شبکه آی_فیلم گرفته تا سایر شبکه های استانی و برون مرزی و درون مرزی پخش کنه.
گاهی موسیقی ابتدای یک فیلم یا کارتون اونقدر زیبا و تاثیرگذار و بیاد ماندنی بود که بچه ها همیشه به خاطر داشتند می توانستند اهنگو با سوت یا با دهان تقلید کنند ۰
ماسک های کارتونی در اواخر دهه60 یا اوایل دهه70 یکی از اسباب_بازی یا وسایل تفریح و سرگرمی بچه_های_دیروز بود.
روی یک تکه مقوا عکس سر شخصیت های کارتونی مثل پسر_شجاع , خانم_کوچولو و سایر کاراکتر های این کارتون یا شهر موشها و … چاپ شده بود.
و یک تکه کش سفید هم به دو طرف آن که معمولا گوش ها بود بسته شده بودند.از همونجا هم برای افرادی که کله گنده ای داشتند پاره میشد.
قسمت چشم هم یک سوراخی داشت که فشار می دادی باز میشد و می توانستی بیرون را ببینی .
اما کافی نبود و بچه ها دید خوبی نداشتند و می افتادند.
عکس های برگردان قدیمی که یک طرف آن عکس کارتون یا سریال تلویزیونی بود و طرف دیگر آن برچسب , هم یکی از چیزهای دیگر بود که یاد کارتون ها و برنامه های تلویزیونی را برای بچه ها زنده نگه می داشت.
که معمولا روی دفتر,کتاب,چرخ خیاطی یا حتی یخچال و درو دیوار چسبانده می شد.
یکی از سوالات(شوخی) از اون زمان بود اینه ! راستی اسم پدر , پسرشجاع کی بود؟😆 .
.
این کارتون در دهه شصت خیلی پرطرفدار بود. روزنامه فکر کنم اطلاعات بود (اگر اشتباه میکنم شما به بزرگی خودتان ببخشید)
صفحه ای از روزنامه خودش را به معرفی این کارتون و شخصیت های آن اختصاص داد.
شخصیت های این کارتون در این دهه بسیار معروف بودند.
من عاشق شیپورچی بودم.بچه ها ادای حرف زدن خرس قهوه ای و شیپورچی رو در می آوردند.
روی جزئیات عکس زیاد زوم نکنید من تصویرگری و تصویر سازی بلد نیستم
رنگی , سیاه و سفید,مدل تلویزیون و .... زیاد مهم نبود
اون زمان یک یا دو شبکه داشتیم ,اینترنت و ماهواره ای وجود نداشت.
تلویزیون برای بسیاری از خانواده ها و کودکان دریچه ای بود رو به دنیایی نوین .
غیر از سرگرمی های قدیمی و بازی توی کوچه و خیابان , دیدن کارتون لذت خاصی داشت.
پایان یک کارتون یا یک فیلم تلویزیونی , دقیقا پایان اون برنامه برای سالها و شاید چه بسا تا همیشه بود.
مثل الان صدا_و_سیما نبود که سریال های قدیمی را هزار بار از شبکه های مختلف از چند تا شبکه آی_فیلم گرفته تا سایر شبکه های استانی و برون مرزی و درون مرزی پخش کنه.
گاهی موسیقی ابتدای یک فیلم یا کارتون اونقدر زیبا و تاثیرگذار و بیاد ماندنی بود که بچه ها همیشه به خاطر داشتند می توانستند اهنگو با سوت یا با دهان تقلید کنند ۰
ماسک های کارتونی در اواخر دهه60 یا اوایل دهه70 یکی از اسباب_بازی یا وسایل تفریح و سرگرمی بچه_های_دیروز بود.
روی یک تکه مقوا عکس سر شخصیت های کارتونی مثل پسر_شجاع , خانم_کوچولو و سایر کاراکتر های این کارتون یا شهر موشها و … چاپ شده بود.
و یک تکه کش سفید هم به دو طرف آن که معمولا گوش ها بود بسته شده بودند.از همونجا هم برای افرادی که کله گنده ای داشتند پاره میشد.
قسمت چشم هم یک سوراخی داشت که فشار می دادی باز میشد و می توانستی بیرون را ببینی .
اما کافی نبود و بچه ها دید خوبی نداشتند و می افتادند.
عکس های برگردان قدیمی که یک طرف آن عکس کارتون یا سریال تلویزیونی بود و طرف دیگر آن برچسب , هم یکی از چیزهای دیگر بود که یاد کارتون ها و برنامه های تلویزیونی را برای بچه ها زنده نگه می داشت.
که معمولا روی دفتر,کتاب,چرخ خیاطی یا حتی یخچال و درو دیوار چسبانده می شد.
یکی از سوالات(شوخی) از اون زمان بود اینه ! راستی اسم پدر , پسرشجاع کی بود؟😆 .
.
این کارتون در دهه شصت خیلی پرطرفدار بود. روزنامه فکر کنم اطلاعات بود (اگر اشتباه میکنم شما به بزرگی خودتان ببخشید)
صفحه ای از روزنامه خودش را به معرفی این کارتون و شخصیت های آن اختصاص داد.
شخصیت های این کارتون در این دهه بسیار معروف بودند.
من عاشق شیپورچی بودم.بچه ها ادای حرف زدن خرس قهوه ای و شیپورچی رو در می آوردند.
روی جزئیات عکس زیاد زوم نکنید من تصویرگری و تصویر سازی بلد نیستم
رنگی , سیاه و سفید,مدل تلویزیون و .... زیاد مهم نبود
- ۵۷.۱k
- ۲۳ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط