عاشق زنی مشو که می خواند

عاشق زنی مشو که می خواند
که زیاد گوش می دهد
زنی که می نویسد

عاشق زنی مشو که فرهیخته است
افسونگر، وهم آگین، دیوانه

عاشق زنی مشو که می اندیشد
که می داند که داناست، که توانِ پرواز دارد
به زنی که خود را باور دارد

عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن می خندد یا می گرید
که قادر است روحش را به جسم بدل کند
و از آن بیشتر عاشق شعر است
(اینان خطرناک ترین ها هستند)
@
و یا زنی که می تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد
و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد

عاشق زنی مشو که پُر، مفرح، هشیار، نافرمان و جواب ده است
که پیش نیاید که هرگز عاشق این چنین زنی شوی
چرا که وقتی عاشق زنی از این دست می شوی
که با تو بماند یا نه
که عاشق تو باشد یا نه
ازاینگونه زن بازگشتِ به عقب ممکن نیست
هرگز ...
دیدگاه ها (۱)

به شب سلام که بی تو رفیق راه من است !حسین منزوی *

دلم رفت ...در جمعشان بودم که پنهانی دلم رفتباور نمی کردم به ...

شاعر باشی غصه دار که بشی پدر واژه ها را در می آوری ...

کسی هم اسم تو هر جا که باشه مثه پروانه ها بی تاب می شم @یاحا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط