۸ پارت ۲۱
اعضا: سوپرایززززززز🥳🥳🥳🥳🥳
ا٫ت: (تعجب)
نامجون: سالگرد عضو شدنت تو گروه مبارک (لبخند)
ا٫ت: وای بچه ها نیازی به این کارا نبود (بغض)
شوگا: یاااا گریه نکن دیگه ما همه کنارتیم
تهیونگ: خیلی خوشحالم که کنارمونی
کوک: امید وارم رابطمون همیشه پایدار باشه (بغض)
ا٫ت: اووو کوکی معلومه که پایداره من همتونو دوست دارم شماها خانوادمین
((همه همدیگرو بغل کردن) منم میخوام🥲)
جین: خوب دیگه بیاید کیک بخورید
(همه کیکاشونو خوردن و تمرین کردن و آماده شدن برایکنسر)
(بخدا هیچ لباسی برای کنسرت پیدا نکردم خودتون یچیزی تصور کنین😂)
(پرش زمانی به کنسرت)
ا٫ت ویو
کنسرت شروع شد چند تا آهنگ اجرا کردیم مثل همیشه عالی بودیم حالا که وقت آزاد داشتیم هممون با آرمیا حرف میزدیم
آرمی۱: ا٫ت نمیخوای ازدواج کنی؟ (داد)
آرمی۲: آره ا٫ت با من ازدواج کن (داد)
آرمی۳: ا٫ت خیلی خوشگلی (داد)
آرمی۴: نامجون چرا ا٫تو نمیفرستی خونه بخت؟ (داد)
نامجون: دوست ندارم ا٫ت مال خودمه
آرمی۱: گناه داره (داد)
جیمین: نه دیگه نشد اصلام گناه نداره مال خودمونه
(ا٫ت جر میخورد از خنده)
(کنسرت تموم میشه و اعضا و ا٫ت همه با هم میرن خوابگاه که امشبو کنار هم باشن)
(پرش زمانی به خوابگاه)
تهیونگ: ا٫ت لباس داری؟
ا٫ت: آره تو ماشینمه
جیهوپ: چرا تو ماشینت لباس و وسیله داری؟ (مشکوک)
ا٫ت: وا خوب به دلیلای مختلف شاید لازم شد مثل امشب
جین: خوب ا٫ت بیا باهم بریم وسایلتو بیاریم
کوک: چرا تو باهاش بری؟
نامجون: ولش کن اصلا من میرم
شوگا: اهههه تمومش کنین (داد) خودم باهاش میرم (آروم)
ا٫ت بیابریم
ا٫ت: ب ب ب باشه (شوکه)
(مرن کنار ماشین و باهم حرف میزنن)
شوگا: راستی ا٫ت جواب سوالمو ندادی
ا٫ت: کدوم سوال؟
شوگا: اینکه از چا تایپ پسری خوشت میاد
ا٫ت: خوب دوست دارم ازونایی باشه که با بقیه سرده ولی با من مهربون. دوست دارم کتاب خون باشه. آشپزی بلد باشه و..... دیگه نمیدونم
شوگا: آها
ا٫ت: حالا چرا میپرسی؟
شوگا: هیچی همینطوری
داشتیم حرف میزدیم کهههههه
.....................................................................
خماری😁
ا٫ت: (تعجب)
نامجون: سالگرد عضو شدنت تو گروه مبارک (لبخند)
ا٫ت: وای بچه ها نیازی به این کارا نبود (بغض)
شوگا: یاااا گریه نکن دیگه ما همه کنارتیم
تهیونگ: خیلی خوشحالم که کنارمونی
کوک: امید وارم رابطمون همیشه پایدار باشه (بغض)
ا٫ت: اووو کوکی معلومه که پایداره من همتونو دوست دارم شماها خانوادمین
((همه همدیگرو بغل کردن) منم میخوام🥲)
جین: خوب دیگه بیاید کیک بخورید
(همه کیکاشونو خوردن و تمرین کردن و آماده شدن برایکنسر)
(بخدا هیچ لباسی برای کنسرت پیدا نکردم خودتون یچیزی تصور کنین😂)
(پرش زمانی به کنسرت)
ا٫ت ویو
کنسرت شروع شد چند تا آهنگ اجرا کردیم مثل همیشه عالی بودیم حالا که وقت آزاد داشتیم هممون با آرمیا حرف میزدیم
آرمی۱: ا٫ت نمیخوای ازدواج کنی؟ (داد)
آرمی۲: آره ا٫ت با من ازدواج کن (داد)
آرمی۳: ا٫ت خیلی خوشگلی (داد)
آرمی۴: نامجون چرا ا٫تو نمیفرستی خونه بخت؟ (داد)
نامجون: دوست ندارم ا٫ت مال خودمه
آرمی۱: گناه داره (داد)
جیمین: نه دیگه نشد اصلام گناه نداره مال خودمونه
(ا٫ت جر میخورد از خنده)
(کنسرت تموم میشه و اعضا و ا٫ت همه با هم میرن خوابگاه که امشبو کنار هم باشن)
(پرش زمانی به خوابگاه)
تهیونگ: ا٫ت لباس داری؟
ا٫ت: آره تو ماشینمه
جیهوپ: چرا تو ماشینت لباس و وسیله داری؟ (مشکوک)
ا٫ت: وا خوب به دلیلای مختلف شاید لازم شد مثل امشب
جین: خوب ا٫ت بیا باهم بریم وسایلتو بیاریم
کوک: چرا تو باهاش بری؟
نامجون: ولش کن اصلا من میرم
شوگا: اهههه تمومش کنین (داد) خودم باهاش میرم (آروم)
ا٫ت بیابریم
ا٫ت: ب ب ب باشه (شوکه)
(مرن کنار ماشین و باهم حرف میزنن)
شوگا: راستی ا٫ت جواب سوالمو ندادی
ا٫ت: کدوم سوال؟
شوگا: اینکه از چا تایپ پسری خوشت میاد
ا٫ت: خوب دوست دارم ازونایی باشه که با بقیه سرده ولی با من مهربون. دوست دارم کتاب خون باشه. آشپزی بلد باشه و..... دیگه نمیدونم
شوگا: آها
ا٫ت: حالا چرا میپرسی؟
شوگا: هیچی همینطوری
داشتیم حرف میزدیم کهههههه
.....................................................................
خماری😁
- ۳.۴k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط