برای فراموش کردن تو

برای فراموش کردن تو
شاید 
ورق بازی کردم
شاید لبی تر نمودم و
گلوی خسته از آه جان‌سوزم را
با شراب التیام بخشیدم
و یا شاید
تمام کوچه‌های شهر را
به‌یاد تو قدم زدم
وجب به وجب
قدم به قدم
اما بگو
چگونه فرو بنشانم
این جهنمی را که
در درون‌ام زبانه می‌کشد
چاره چیست ؟
انگار وقت آن رسیده است که
با استخوان‌های‌ام
نی‌لبک بنوازم‌..
دیدگاه ها (۲)

یادت باشد "دوستت دارم"نابترین جمله ی قلب توستمباد حرامش کنی ...

زن هم عاشق میشوداما ...!!!نه عاشق زور بازویتان زن آرامش میخو...

بِـــــباف خَـــرمنِ .... گیســـــوانم را .... که ب...

تُــــــــو را ...؟فَراسویِ انتظار میخواهــم ...! آن ســـو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط