رنج را نمی شود کشید

رنج را نمی شود کشید
اگر میشد
تصویر خودم را می‌کشیدم
با خنده ی پررنگی بر لب، و چشم هایی که اندازه ی همه ی ابرها گریسته...
و بعد پاکش میکردم، مچاله اش میکردم
دور می انداختم و تمام میشد‌.
اما
رنج کشیدنی نیست!
رنج تا مغز استخوان
حس کردنی ست ...

#فرشته_رضایی
دیدگاه ها (۱)

سن و سالتان به جایی میرسد که دیگر چهارخانه و سه خانه بودن پی...

«من دلم می‌خواهد این لفظ (باید) از زندگی دور شود باید این کا...

🍂صدای من سهمِ هواست ،جسمِ من سهمِ خاک ،یادِ من سهمِ آدم هاست...

🍂چرا دل هیشکی واسه ما تنگ نمیشه؟دو حالت داره یا شما اصلا دل ...

پارت ۲

روانی منp44

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط