حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار ساحله

حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار ساحله …
اول یکی یکی جمع شون میکنی تو بغلت بعدش یکی یکی پرت شون میکنی تو آب ؛
اما بعضی وقتها یک سنگهای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمی تونی پرت شون کنی …
#رفیق
دیدگاه ها (۱)

دوستم فالو شه عشقا

#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_...

در رفاقت رسم ما جان دادن استهر قدم را صد قدم پس دادن استهرکه...

#رفیق

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

کیپاپ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط