بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
خلاصی از سر و صداهای ذهن :
در سَرِ انسانِ سالم کسی حرف نمی زند. نباید بزند. برخی در سرشان غوغاست. پر از سر و صدا و حرف است.
و بدتر از آن اینکه گمان می کنند این خدا یا فرشتگانند که با آنها سخن می گویند! اینطور نیست.
آن نفس اماره است که در ذهنت به شیوه های مختلف امر می کند و وراجی می کند.فریبِ بکن و نکن های این صداها را نخور. آن به سوی هلاکت رفتن است.
آنها ابتدا چند چیز خوب و خیر را می گویند تا اعتماد تو جلب شود و آنگاه که سوار بر ذهنت شدند شروع به گفتن فرمانهای مخرّب و مُهلک خود می کنند؛ مثلاً القا می کنند که اگر بنده خوب خدایی و مطیعش هستی؛ این یا آن را مفتضح کن، آبرویشان را بریز، نابودشان کن، اموال شان را نابود کن، موفقیت شان را مانع شو. کارشان را خراب کن، اعتباری برایشان قائل نشو، رحم نکن و غیره. و تو فکر می کنی آنکه این سر و صداها و فرمانها را در سرت صادر می کند، خدا و یا فرشته خداست! حال آنکه این نفس اماره خود توست. یک بیماری نفسانی است که اگر معالجه نشود خطرساز و ویرانگر است. ای دوست، ذهن یک سالک، ذهنی ساکت و خاموش است. بی قضاوت است. کسی در آن وراجی نمی کند. او اجازه نمی دهد که هیچ صدایی ذهنش را در اختیار بگیرد. او با ذکر این آیه 108 سوره مؤمنون - وَاخسَئُوا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ - به مبارزه با هر صدایی بر می خیزد. وَاخسَئُوا… به فارسی خودمانی می شود خفه شوید و با من سخن نگویید! ای دوست، شنیدن حرف در سرت که امتیاز نیست. آن یک بدبختی بزرگ است. یک فرزانه ساکت و ساکن است، ذهنش بی قضاوت است. و دقیقاً از این روست که میتواند خوب ببیند و به درستی راه بَرَد. چه خداوند در این کیفیت است که یار و یاور خاموش شدگان است. بدان کلام خدا، عملِ زنده ی خداست. سر و صدا نیست. آن در لحظه لحظه جریان زندگی اتفاق می افتد. پس با ذکر آگاهانه آیه ای که بیان شد، هر سر و صدایی را چه به ظاهر خوب و چه بد در وجودت بخشکان و خود را اسارت شان رهایی بخش.
خلاصی از سر و صداهای ذهن :
در سَرِ انسانِ سالم کسی حرف نمی زند. نباید بزند. برخی در سرشان غوغاست. پر از سر و صدا و حرف است.
و بدتر از آن اینکه گمان می کنند این خدا یا فرشتگانند که با آنها سخن می گویند! اینطور نیست.
آن نفس اماره است که در ذهنت به شیوه های مختلف امر می کند و وراجی می کند.فریبِ بکن و نکن های این صداها را نخور. آن به سوی هلاکت رفتن است.
آنها ابتدا چند چیز خوب و خیر را می گویند تا اعتماد تو جلب شود و آنگاه که سوار بر ذهنت شدند شروع به گفتن فرمانهای مخرّب و مُهلک خود می کنند؛ مثلاً القا می کنند که اگر بنده خوب خدایی و مطیعش هستی؛ این یا آن را مفتضح کن، آبرویشان را بریز، نابودشان کن، اموال شان را نابود کن، موفقیت شان را مانع شو. کارشان را خراب کن، اعتباری برایشان قائل نشو، رحم نکن و غیره. و تو فکر می کنی آنکه این سر و صداها و فرمانها را در سرت صادر می کند، خدا و یا فرشته خداست! حال آنکه این نفس اماره خود توست. یک بیماری نفسانی است که اگر معالجه نشود خطرساز و ویرانگر است. ای دوست، ذهن یک سالک، ذهنی ساکت و خاموش است. بی قضاوت است. کسی در آن وراجی نمی کند. او اجازه نمی دهد که هیچ صدایی ذهنش را در اختیار بگیرد. او با ذکر این آیه 108 سوره مؤمنون - وَاخسَئُوا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ - به مبارزه با هر صدایی بر می خیزد. وَاخسَئُوا… به فارسی خودمانی می شود خفه شوید و با من سخن نگویید! ای دوست، شنیدن حرف در سرت که امتیاز نیست. آن یک بدبختی بزرگ است. یک فرزانه ساکت و ساکن است، ذهنش بی قضاوت است. و دقیقاً از این روست که میتواند خوب ببیند و به درستی راه بَرَد. چه خداوند در این کیفیت است که یار و یاور خاموش شدگان است. بدان کلام خدا، عملِ زنده ی خداست. سر و صدا نیست. آن در لحظه لحظه جریان زندگی اتفاق می افتد. پس با ذکر آگاهانه آیه ای که بیان شد، هر سر و صدایی را چه به ظاهر خوب و چه بد در وجودت بخشکان و خود را اسارت شان رهایی بخش.
۲.۱k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.