زمستان یک تو می خواهد

زمستان یک - تو - می خواهد
یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهره ای گرفت
یک تو که بشود این خیابان هایِ یخ زده را گرم قدم زد
یک تو که بشود با فکرش بغض ها را پوشاند
بشود چایِ تازه دم در یک سبدِ کوچک گذاشت
و کنارش میانِ برف ها نوشید زمستان یک - تو - می خواهدکه آرامت کند
یک - تو - که برایِ بهار باز هم
آرزویت کند
و تو را سرمست کند از فکرهایِ بهاری
آنقدر که تا به خودت بی آیی
ببینی در آغوشش داری بهار را
تماشا می کنی
زمستان یک - بودن - باید داشته باشد
فارغ از هرکه و هرچه و هرکجا
تو را آنقدر گرم تماشا کند
که تو خیالات برت دارد که مرداد است!
|عادل دانتیسم|
دیدگاه ها (۰)

باران که می‌بارد #جهان قشنگ‌تر می‌شود و شهر، در باشکوه‌ترین ...

دلتنگیحس عجیبی‌ستبی‌قرارت می‌کنداحساست را زخم میزندبر جراحت ...

ما هرچقدرم که قوی بودن‌رو بلد شده باشیم،بازم یه وقتایی هست ک...

خوب است کسی را داشتن، خوب است دلخوش به‌ حضور و خاطراتِ کسی، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط