.
بی چتر در این نم نم باران بغلم کن
سرداست هوای شب تبریز بغلم کن
آغوش تو دلبازتر از باغ بهشت است
ای وعدهء موعود به انسان بغلم کن
بین من وتو فاصله هرچند زیاد ست
بی واسطه،در صورت امکان بغلم کن
ای بکر ترین واقعه در عالم هستی
با جاذبه ی تازه عروسان بغلم کن
ای آهوی برگشته به دامان طبیعت
با شیوه ی شیران و پلنگان بغلم کن
فرزند مسلمان شده ی مانی و مزدک
با روح اهورایی ایران بغلم کن
پاییزِ پر از خاطره ای وسوسه انگیز
مهر تو رسیده است به آبان بغلم کن
من کوچه ی بن بست دل ازجاده بریده
تو ، پنجره ی رو به خیابان بغلم کن
هی دورنزن دور خودت،عشق مجازست
بی واهمه در گوشه ی میدان بغلم کن
معتاد نگاهت شدم ودست خودم نیست
عاشق شده ام از تو چه پنهان،...بغلم کن
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.