روی برگ های خاطرات نوشتم دلتنگم

روی برگ های خاطرات نوشتم دلتنگم …
پائیز شد و خاطرات رنگشون زرد شد و از شاخه های دلتنگی روی سنگفرش آرزوها ریختن تا زیر پای غرور و بی محبتی له بشن …
دیدگاه ها (۴)

از اتاق خاطراتم بوی حلوا بلند شده است ؛ آرام فاتحه ای بخوان ...

✔دکتر الهی قمشه ایوقتی دعا میکنی، دعای تو از این جهان خارج م...

ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﮐﺪﻭﯼ ﺭﻧﺪﻩﺷﺪﻩ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ....

زیر تاریکی شبدیدن مهتاب قشنگ است.چه خیالی است اگر بال ندارم؟...

دیدار دوباره.. [END]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط