به دستانت فکر میکنم
به دستانت فکر میکنم
که دستانم را میگیری
با هم خیابان های شهر را قدم میزنیم
به چشمانممیخندی
قلبم تند تند میزند
عطر گیسوانت را می بویم
هوا برایمرویایی می شود
من ،
این نشانه ها را در خیال خود می بینم و میدانم
که گرفتار نگاه توام
و تو هم مدهوش مهر منی
هر چند نمی دانی چه در خیال من میگذرد
اما،تو را اول دوست دارم
بعد بهار را
سپس قاصدک ها را
اما مهم تر این است،
که بی یادت آفتاب به رویم نمی تابد.
که دستانم را میگیری
با هم خیابان های شهر را قدم میزنیم
به چشمانممیخندی
قلبم تند تند میزند
عطر گیسوانت را می بویم
هوا برایمرویایی می شود
من ،
این نشانه ها را در خیال خود می بینم و میدانم
که گرفتار نگاه توام
و تو هم مدهوش مهر منی
هر چند نمی دانی چه در خیال من میگذرد
اما،تو را اول دوست دارم
بعد بهار را
سپس قاصدک ها را
اما مهم تر این است،
که بی یادت آفتاب به رویم نمی تابد.
۳.۲k
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.