شب ها

شب ها
بدون خمار چشمانت
شبم بخیر نخواهد شد

آغوش تو
انقلابی به پا می کند
در عمق بی نهایت عشق
دیدگاه ها (۲)

اگر نمی‌توانی به کسیامید بدهی نا امیدش نکن؛اگر شنونده خوبی ه...

هر شب رویایِ آغوشت با من است کاش رویاهایم کلاف بودندمی بافتم...

در ساعت هاے بے حـوصلگیلب هاے خامـوشم،چشـم هاے بستـه امدست ها...

با چشمانِ « تـو » مرا به الماسِ ستاره‌ها نیازی نیست ...

اما آغوش تو سرکوب هیاهوی جهان است...

گاهی اوقات حالت چنان است که تمام ِوجودت گریه می کند ، جز چشم...

صبح یعنی زندگی، یعنی عشقآنگاه که تو در سرزمینی دیگر خورشید چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط